پاورپوینت کامل به بهانه ی هفتمین سالگرد شهادت مداح اهل بیت،سیّدمجتبی علمدار ۱۷ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل به بهانه ی هفتمین سالگرد شهادت مداح اهل بیت،سیّدمجتبی علمدار ۱۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل به بهانه ی هفتمین سالگرد شهادت مداح اهل بیت،سیّدمجتبی علمدار ۱۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل به بهانه ی هفتمین سالگرد شهادت مداح اهل بیت،سیّدمجتبی علمدار ۱۷ اسلاید در PowerPoint :

۲۶

… زمانی که ما آمدیم اینجا، در این منطقه ساختمانی وجود نداشت، پدر بزرگ ما اینجا ساختمانی بنا نمود و یک اتاق هم به اسم حسینیه درست کرد که سیّد هم در همین حسینیه به دنیا آمد و بزرگ شد. به خاطر همین هم، لطف ائمه به خصوص امام حسین (ع) شامل حالش شد… او علاقه ی زیادی به امام حسین و ائمه ی اطهار (ع) داشت.

علمدار، صدا نداشت؛ امّا…

سیّد مجتبی علمدار، مدّاحی را جایی یاد نگرفت. در جبهه بین مداحیهای دیگران میانداری می کرد؛ تا این که آهسته آهسته تمرین کرد و یاد گرفت. «سیّد» صدا نداشت، امّا صدایش یک سوز خاصی داشت، که اصلا آدم را می گرفت و شیفته ی خود می کرد. در مدّاحی سبک خوبی هم داشت؛ می گفت: دنبال سبکی می گردم که جوانها را جذب کند و با محتوا هم باشد. می گفت: باید با این جوانها کار کرد و نگذاشت تا آنها گرفتار تهاجم فرهنگی شوند. امّا بعضی مداحها سبک هایی می خوانند که آدم شرمش می شود وقتی آن را می شنود!

من خودم تا به حال مثل سیّد مجتبی علمدار، ندیده ام؛ آدم عجیبی بود! وقتی درباره ی مصیبت ائمه می خواند، انگار آن صحنه ها را می دید! بعضی مداحها فقط حالت گریه می گیرند، امّا «سیّد» اوّل خودش گریه می کرد و مردم هم از گریه ی او گریه می کردند. وقتی زیارت عاشورا را شروع می کرد، همینطور اشک می ریخت…

عاشق مصیبت حضرت رقیه (س) بود وقتی می گفت: تو گوشش زدند! از حال گریه اش احساس می کردم، او این صحنه را می بیند.

جذب جوانان

شیوه ی خاصی هم در جذب جوانان داشت گاهی حتّی خود من هم به «سیّد» می گفتم: اینها کی هستند می آوری هیأت؟ به یکی می گویی بیا امشب تو ساقی باش؛ به یکی می گوئی این پرچم را به دیوار بزن و… ول کن بابا!

می گفت: نه! کسیکه در این راه اهل بیت هست که مشکلی ندارد، امّا کسیکه در این راه نیست، اگر بیاید توی مجلس اهل بیت و یک گوشه بنشیند و شما به او بها ندهید، می رود و دیگر هم بر نمی گردد؛ امّا وقتی او را تحویل بگیرید، او را جذب این راه کرده اید.

برنامه ی هیأت او، اوّل با سه چهار نفر شروع شد، امّا بعد رسیده بود به سیصد، چهارصد جوان عاشق اهل بیت، که همه ی اینها نتیجه ی تواضع، فروتنی و اخلاص «سیّد» بود.

یک درس بزرگ برای بعضی مدّاحان!

یک بار یکی از بچّه های هیأت آمد و به سیّد گفت: «تُو مراسمها و روضه ی اهل بیت، اصلا گریه ام نمی گیرد و نمی توانم گریه کنم!» سیّد گفت: «اینجا هم که من خواندم، گریه ات نگرفت؟!» گفت: «نه!» سیّد گفت: «مشکل از من است! من چشمم آلوده است، من دهنم آلوده است، که تو گریه ات نمی گیرد!»

این شخص با تعجب می گفت: «عجب حرفی! من به هر کس گفتم، گفت: تو مشکل داری،