پاورپوینت کامل حالا به آرامشی عمیق دست یافته ام ۱۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل حالا به آرامشی عمیق دست یافته ام ۱۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حالا به آرامشی عمیق دست یافته ام ۱۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل حالا به آرامشی عمیق دست یافته ام ۱۴ اسلاید در PowerPoint :
۵۶
داستان زندگی اش را بیشتر وقتی مدینه بودیم برایم تعریف کرده بود. طبق برنامه هر روز سعی می کردم به همه ی اتاق ها بروم و از صحت حمد و سوره و نمازها و لبیک ها اطمینان یابم و اگر سئوال یا مطلبی دارند، پاسخگو باشم. به اتاق آنها که رفتم، تنها بود، پس از آن که برایم نمازش را خواند و چندین پرسش در زمینه های مختلف پرسید و اعتمادش جلب شد، گفت: می خواهم داستان زندگی ام را برایت بگویم. با صمیمیت استقبال کردم. او گفت:
من قبلاً کمونیست بودم و فعالیت هایی در حزب توده داشتم. لیسانس کارگردانی داشتم و چندین فیلم کوتاه و بلند را نیز کارگردانی کرده ام. جوایزی را نیز به دست آورده ام. هرچند خدا و پیامبر را انکار می کردم، اما خوب، در عمق جانم گاهی کششی را می یافتم. گاه با خود می گفتم، اگر خدایی هست شاید یک روز بلایی سر من بیاید و. . . به همه نوع احتمالی فکرم می رفت، اما به یک چیز نه، ثمره ی عمرم را، تنها دخترم می دانستم. به شدت به او علاقه داشتم، خداوند از طریق او مرا متنبه کرد. برای دخترم پاپوشی دوختند و وی محکوم و زندانی شد.
دنیا برایم تیره و تار شده بود. گفتم بهترین وکیل را برایش استخدام می کنم.
با ضمانت و وثیقه از زندان به طور موقت آزاد شد. وقتی دادگاه تشکیل شد، علی رغم سعی و تلاش شاهد محکوم شدن او شدیم. به خانه برگشتیم. آن قدر گریه کرده بودم که چشمانم می سوخت. سردرد امانم را بریده بود. قرآن سر سفره ی عقدم را که به عنوان یادگار نگه داشته بودم، آوردم و دستم را روی آن گذاشتم و گفتم خدایا اگر تو هستی و این قرآن به حق است، من برای تو چهل روز نماز می خوانم و روزه می گیرم. خودت باید راه فرجی برای نجات دخترم فراهم کنی.
از همان شب شروع کردم، هفته ی آخر، به قدری حالم دگرگون و مضطرب بود که حتی نتوانستم در محل کارم حاضر شوم. مرخصی گرفتم. شب سی و نهم خوابی عجیب دیدم. خواب دیدم در خانه مان را به شدت می زنند. سراسیمه در را باز کردم. دیدم مردی به دنبال من آمده و می گوید بیا برویم. من که ترسیده بودم، بهانه آوردم که همسرم اجازه نمی دهد، نمی توانم بیایم. به ناگاه همسرم آمد و گفت هیچ اشکالی ندارد، برو. من که دیگر چاره ای نداشتم، حرکت کردم. آن مرد گفت، این طوری نمی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 