پاورپوینت کامل نذر زائرانت ۱۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نذر زائرانت ۱۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نذر زائرانت ۱۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نذر زائرانت ۱۶ اسلاید در PowerPoint :

۴۲

مقابل گنبد طلایش ایستادم و گفتم: چهار تا پسر دارم از همون پسر اوّلیم از خدا دختر خواستم، امّا مصلحت ندونست. حالا اومدم شما رو واسطه قرار بدم. یه دختر می خوام که با دستهای گرمش برام چایی بیاره و با چشمهای مهربونش نگام کنه و صدام بزنه… خلاصه آقا! از دلم که خبرداری یه عنایتی کن!

مرد نفس عمیقی کشید و گفت: یه سال نشده، دخترم دنیا اومد از همون بیمارستان بغلش کردم و به اتفاق مادرش اومدیم مقابل گنبد طلایش ایستادیم. گفتم: آقا جون! خیلی ممنونم…!

مرد سرش راتکان داد و گفت: امّا بقیه ش بیشتر به درد شما می خوره!

بابا منو به سینه اش چسباند و گفت: آقا بگو…بگو که خیلی ناامیدم.

مرد راننده پرسید: پسر شما چند ساله شه؟!

– امسال چهارم می خونه که الان یک ماه بیشتره مدرسه هم نرفته.

دست بابام را تکان دادم و گفتم: بابا! برگردیم بیمارستان؛ من خیلی درد می کشم ها…

بابام پلاستیک داروها را باز کرد و قرص را گذاشت دهانم و قمقمه را گرفت مقابل دهانم. یک قورت خوردم؛ امّا باز بالا آوردم.

آقای راننده همینطور خیابانها را یکی پس از دیگری رد می کرد. سر هر چهار راه می ایستاد و وقتی چراغ، سبز می شد حرکت می کرد؛ تا اینکه ماشین را نگه داشت و گفت: این هم حرم. حالا عجله دارین، یا بقیه اش را بگم؟!

بی حال گفتم: آقای راننده! اگه از امام رضاست، بگو!

آقای راننده ماشین را خاموش کرد و صورتش را به پشت کرد و گفت: پسرم بخاطر روی گل تو می گم! دخترم ۵ماهه شده بود که من سخت مریض شدم؛ طوریکه یک هفته اداره هم نرفتم. هر دکتری می رفتم یه چیزی می گفت. یکی می گفت، کلّیه هات عیب کرده. یکی می گفت، کبدم مشکل پیدا کرده؛ خلاصه هر کس یه چیزی می گفت و درد من ساعت به ساعت بیشتر می شد. آخرین دکترم، متخصص بیماریهای عفونی بود؛ یه تست کامل نوشت؛ همه را انجام دادم.

با حال مریضم باید کنار می اومدم؛ چون مجبور بودم اداره هم برم. صبح روزیکه جواب آزمایشها راگرفتم، رفتم اداره؛ یکی از همکارها جواب آزمایشها را می تونست بخونه برگه را دادم دستش یک چشمش تو برگه ی آزمایش می رفت، یه چشمش به من بود؛ آخرش گفت: من چیزی سر در نیاوردم! شایدم جایی از بدنت عفونت کرده؛ امّا باید به متخصص نشونش بدی. از چشمهاش و مِن مِن کردنش فهمیدم خبریه. برگه را دادم دستش و نشستم روی صندلی.

بعد از ظهرش رفتم پیش دکتره؛ گفتم: «آقای دکتر من می دونم یه چیزی هست. پس شما هم زودتر بگین و خلاص! دکتر پشت و روی برگه رو خوند و زل زد تو چشمهام و گفت

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.