پاورپوینت کامل اگر یادمان بود و باران گرفت ۱۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل اگر یادمان بود و باران گرفت ۱۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اگر یادمان بود و باران گرفت ۱۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل اگر یادمان بود و باران گرفت ۱۷ اسلاید در PowerPoint :
۲۷
همیشه وقتی روی زمین راه می رفتی کف پایت قلقلک می شد. بعضی وقت ها آن قدر داغ بود که به جای خنده، گریه ات می گرفت و
گاهی آن قدر سرد که حس را از پاهایت می دزدید. پاهای کوچکت برهنه بود و با آن روی زمین راه می رفتی، روی زمین خاکی و
سخت بیابان تکه های پاره ای بر تنت پوشانده بودی که اصلا نمی شد نامش را لباس گذاشت. تا به حال اصلا فکرش را هم نکرده
بودم; فکر زندگی در یک بیغوله تاریک و بی آب و نان، چه برسد به این که آن را ببینم و چه برسد به این که کسی بتواند در آن
زندگی کند. واقعا متعجب بودم که شما چطور در آنجا زندگی می کردید. چند لحظه بعد، برادر کوچکت آرام آرام از داخل یک اتاق
تاریک و کوچک بیرون آمد تنها جایی که سرپناه داشت تا کمی از شما محافظت کند. از دور که می دیدم اصلا باور نمی کردم کسی
در اینجا باشد، اما هرچه نزدیکتر می شدم قامت کوچک و لاغرت را بهتر می توانستم ببینم و کم کم یقین کردم که محل زندگی تو
و خانواده ات همین جاست، همین جایی که من و امثال من حتی یک لحظه هم نمی توانیم در آن بمانیم و تحمل کنیم. چشمم را
کمی در اطراف چرخاندم هیچ نمی دیدم جز یک بیابان خاکی و خشک. پس شما چطور در این ویرانه زندگی می کنید؟ نه یک
لباس خوب، نه کمی آب، نه غذا و نه حتی یک ظرف کوچک یا یک وسیله برای زندگی. هیچ، هیچ چیزی نبود. کم کم داشتم شک
می کردم نه به این که شما در این جا زندگی می کنید یا نه بلکه به خودم. چطور ممکن است در سرزمینمان کسی این گونه زندگی
کند و ما بی خبر باشیم. چه انسان های محترمی با تو زندگی می کردند، به خصوص آن پیرمرد مهربان که حتی توان نگاه کردن در
چشم هایش را نداشتم. یاد حرف کسی افتادم که می گفت: «به ما هیچ ربطی ندارد که کسی نان شب ندارد بخورد یا این که مردم
محتاج آب و غذایشان هستند. ما باید زندگی خودمان را بکنیم آنها هم دارند یک طوری زندگی می کنند.» جملاتش عذابم می داد.
آن روز هر چقدر بحث کردم و به او گفتم: که ما نسبت به هر شکم گرسنه و چشم گریانی که مظلومانه، شب سر بر بالین می گذارد
مسؤولیم، حرفم را قبول نمی کرد.
در همین لحظات بود که به یاد این سخن زیبا از حضرت علی علیه السلام افتادم که می فرمایند:
«آگاه باشید! به خدا سوگند، خدایی که دانه را شکافت و انسان را آفرید، اگر نه این بود که جمعیت بسیاری گرداگردم را گرفته، و به
یاریم قیام کرده اند، و از این جهت حجت تمام شده است و اگر نبود عهد و مسؤولیتی که خداوند از علما و دانشمندان (هر جامعه)
گرفته که در برابر شکم خواری ستمگران و گرسنگی ستمدیدگان سکوت نکنند; من مهار شتر خلافت را رها می ساختم و از آن
صرف نظر می نمودم و آخر آن را با جام آغازش سیراب می کردم (آن وقت) خ
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 