پاورپوینت کامل ماجراهای رضا و آقای جوادی ۸۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ماجراهای رضا و آقای جوادی ۸۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ماجراهای رضا و آقای جوادی ۸۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ماجراهای رضا و آقای جوادی ۸۶ اسلاید در PowerPoint :

۷۳

قسمت سوم –

آقای جوادی: خب، یکی از امور فطری که در انسانها وجود دارد، اعتقاد به نیرویی فراتر از نیروهای مادی است نیرویی که خالق این
جهان با تمامی پدیده های آن است . کسی که تمامی زیبایی های عالم از اوست و تمامی قدرت ها به او باز می گردند . به بیان دیگر
علم به اینکه معلول علت می خواهد یک امر فطری است و به خاطر همین انسانها فطرتا به علت و آفریننده جهان اعتقاد دارند .

رضا: ولی ما می بینیم که بعضی از انسان ها به خدا اعتقادی ندارند، پس چرا می گویید که همه فطرتا خدا را قبول دارند و
می شناسند؟

آقای جوادی: آن ها هم چنین فطرتی (فطرت خداشناسی) را دارند . فطرت خداشناسی در هیچ کس نابود نمی شود و از بین
نمی رود . اما ممکن است در اثر گناهان و افکار انحرافی و چیزهای دیگر ضعیف و خفیف شود و از راه اصلی خود منحرف شود .

رضا: چه دلیلی دارید که آن ها هم بدون فطرت خداشناسی نیستند؟

آقای جوادی: قرآن به این سؤال جواب داده است . در قرآن آمده که: «و اذا رکبوا فی الفلک دعواالله مخلصین له الدین فلما نجیهم
الی البرء اذاهم یشکرون » ; یعنی همان کسانی که منکر وجود خدا هستند وقتی در سختی و در حادثه های هراسناک قرار می گیرند
فطرت های خوابیده و غبار گرفته آن ها بیدار می شود و خدا را می خواهد و از او کمک می گیرد .

خوب تصور کن; دریا، توفان، موج های بزرگ، نزدیکی مرگ . . . در این حالت هر کس به یاد خدا می افتد و به او پناه می برد . متوجه
شدی؟

رضا: بله، متوجه شدم .

آقای جوادی: یادت هست که گفتی استدلال های دیگر خداشناسی چه فایده ای دارند با توجه به اینکه برهان فطرت ما را بی نیاز
می کند؟

رضا: بله یادم هست .

آقای جوادی: و من چه گفتم؟

رضا: گفتید که برهان دیگر در حقیقت برای بیدار کردن همین فطرت است و . . .

آقای جوادی: آفرین، پس اساس و پایه اصلی شناخت خداوند همین فطرت است، پیامبران هم یکی از اهدافشان و بلکه هدف اصلی
آن ها بیدار کردن فطرت خداجویی و خداپرستی انسان هاست تا به سوی خدا حرکت کنند . رضا، موافقی که سخنان چند دانشمند
معروف را در مورد فطرت خداشناسی برایت بخوانم؟

رضا: بله، حتما .

آقای جوادی کتابی را که در دست داشت باز کرد و گفت:

پاسکال می گوید: برای ایمان به خداوند، دل دلایلی دارد که عقل به آن دسترسی ندارد .

ژان ژاک روسو می گوید: راه خداشناسی منحصر به عقل و شک ها و توهمات نیست، بلکه شعور فطری بهترین راهی است برای
اثبات این موضوع .

پاسکال می گوید: مردم نتوانسته اند دریابند که ادراک کننده خدا دل است نه عقل .

تاملی در این چرخ دوار

آقای جوادی: از تو می خواهم که در جهان اطراف خود دقت کنی، چه می بینی؟ چه ویژگی چشمگیری در سرتاسر هستی به چشم
می خورد؟ چه چیزی آن را همواره سرزنده و شاداب نگه می دارد؟ در سایه چه چیزی درختان در بهار لباس تازه ای به تن می کنند؟
و دشت ها از گل لبریز می شوند؟ می توانی پاسخ سؤالم را بدهی رضا؟

رضا: خب، فکر می کنم گذر زمان و حرکت به سوی جلو علت این تازه شدن هاست، اگر درختان به سوی مقصدی در حرکت نباشند
و زمانی نگذرد این تازگی ها به وجود نمی آیند .

آقای جوادی: آفرین، درست است، «حرکت » همان چیزی است که در تمام هستی جریان دارد، حرکت در تمام پیکر هستی ریشه
دوانده است، بدون حرکت، جهانی نخواهیم داشت، تمامی جهان در حال حرکت است، حتی در کوچک ترین ذرات جهان حرکت
وجود دارد; مثلا دانشمندان می گویند که الکترون همواره در حال حرکت است، همواره به دور هسته اتم می چرخد اصلا الکترون،
بدون حرکت و چرخش، الکترون نیست . اگر حرکت را از او بگیریم الکترون نخواهد بود . . .

رضا: ولی این بحث ها چه ارتباطی به موضوع بحث ما دارد؟

آقای جوادی: سؤال به جایی کردی، هر چیزی که حرکت می کند باید نقطه آغازی در حرکت خود داشته باشد .

رضا: درست است، من که به این جا آمده ام، نقطه آغازی در آمدنم داشته ام .

آقای جوادی: آفرین، جهان هم که در حرکت است، نقطه آغازی دارد، یعنی زمانی بوده که از آن زمان به حرکت درآمده است،
سؤال من این است که آیا چیزی بدون محرک می تواند حرکت کند؟

رضا: فکر می کنم نمی تواند .

آقای جوادی: درست حدس زدی، حرکت بدون محرک، به وجود نمی آید . پس نتیجه می گیریم که جهان هم محرکی داشته است .
آن محرک باید یک موجود بزرگ و غیر متحرک باشد که همان خداست .

رضا: می فهمم!

آقای جوادی: رضا، از قانون دوم ترمودینامیک چیزی می دانی؟

رضا: نه، نمی دانم .

آقای جوادی: بر اساس این قانون، سرانجام جهان به وضعیتی می رسد که در آن، منابع انرژی، انرژی قابل مصرفشان تمام می شود
و تمام اشیاء به درجه حرارت یکسانی می رسند، متوجهی؟

رضا: مطلب مشکلی نبود .

آقای جوادی: خب، حالا اگر جهان همیشه سرجایش می بود، و ازلی بود باید تا به حال به آن وضعیت می رسیدیم .

رضا: یعنی چه؟

آقای جوادی: ببین، اگر جهان ما نقطه آغازی نداشته و چیزی نبوده که زمانی او را بیافریند، باید تا به حال منابع انرژی تمام
می شدند .

رضا: فهمیدم .

آقای جوادی: پس نتیجه می گیریم که جهان نقطه آغازی داشته و چیزی بوده که در آن زمان، آن را به وجود آورده باشد، این طور
نیست؟

رضا: بله همین طور است .

پس از این گفتگوها، رضا و آقای جوادی از روی صندلی پارک برخاستند و آرام آرام در پارک قدم زدند و به سوی خانه روان شدند،
بادهای پاییزی درختان پارک را نوازش می داد، و در این میان، رضا هر چه بیش تر حقیقت را در آغوش می گرفت .

ظهر فردا رضا تازه روی صندلی نشسته بود که آقای جوادی وارد پارک شده و در حالی که لبخندی روی لب داشت به رضا نزدیک
شد و روی صندلی نشست . رضا به احترام استاد برخاست و سلام کرد و آقای جوادی هم به گرمی هرچه تمام تر جواب داد . وقتی
که هر دو روی صندلی نشستند، آقای جوادی گفت: خوب رضا جان مسائلی که دیروز با هم صحبت کردیم یادت هست؟

رضا: بله استاد، و خوب روی آنها فکر کردم .

آقای جوادی: اما امروز می خواهم ابتدا ماجرایی را از «برتراند راسل » فیلسوف بزرگ غربی برایت تعریف کنم و این که چگونه یک
شبهه و اشکال بی اساس او را به مادی گری کشاند .

رضا: بفرمایید استاد .

آقای جوادی: راسل می گوید در ابتدای جوانی بنابر اصل علیت مبنی بر اینکه هر پدیده پدیدآورنده ای دارد و هر معلولی علتی
می خواهد معتقد به خدابودم و با خود می گفتم که: جهان نمی تواند بدون پدیدآورنده و خالق باشد اما وقتی که به سن
هیجده سالگی رسیدم به نظرم آمد که اگر جهان را خدا آفریده، پس خالق خدا کیست و بنابر اصل علیت، خدا را که آفریده است؟ و
چون این موضوع به نظرم قابل حل نیامد دست از خداپرستی کشیدم و مادی شدم و به ماتریالیسم معتقد شدم .

رضا: عجب جریان عجیبی!

آقای جوادی: اما این اشکال آقای راسل جواب و پاسخی هم دارد .

رضا: خوب پاسخ آن چیست؟

آقای جوادی: ما در پاسخ می گوییم که اگر شما به این دلیل که علت پیدایش خدا را نمی دانید و خالق آنرا نمی شناسید دست از
خداپرستی کشیده اید و به ماتریالیسم روی آورده اید و چیزی به نام ماده را به جای خدا نشانده اید باید به همان دلیل نیز دست از
ماده پرستی بردارید، زیرا علت پیدایش ماده را نمی دانید و اگر هم بگویید که علت آنرا می دانیم بازهم به همان اعتقاد اول
بازگشته اید یعنی اینکه برای جهان مادی خالقی هست که همان خداست .

رضا: اگر فرض کنیم راسل الان اینجا باشد و بگوید ماده خالق نمی خواهد و کسی آن را نیافریده آن وقت چه جوابی می دهید؟

آقای جوادی: آفرین سؤال بجایی است اما در آن صورت این ما هستیم که از ایشان خواهیم پرسید که چرا شما همین مطلب را
(بی نیازی به ماده را) در مورد خدا صادق نمی دانید؟ یعنی اینکه خدا نیازی به خالق ندارد و کسی او را نیافریده است; چرا هنگامی
که سخن پیرامون خداست، می گویید خدا نیاز به خالق دارد، اما وقتی که به ماده می رسید آنرا بی نیاز از خالق می دانید؟

رضا: یکی از اساسی ترین تفاوت های جهان بینی ما مسلمانان با جهان بینی مادی گرایان این است که ما خالق جهان را خدای آگاه،
بصیر، علیم، شنوا، با اراده و . . . می دانیم و آن ها ماده کور و کر و بی اراده را پدیدآورنده جهان می دانند .

آقای جوادی: بله کاملا درست گفتی .

در این هنگام آقای جوادی تاملی کوتاه کرد و سپس گفت: یک جواب دیگر هم برای پاسخ به علت مادی گرا شدن راسل هست .

رضا: آن چیست؟

آقای جوادی: جواب این است که ما می گوییم که اصل علیت یک اصل مسلم و همیشگی است و استدلال اصلی شما هم بر مبنای
همین اصل علیت بود; یعنی اینکه هر معلولی نیاز به علت دارد و هر پدیده ای پدیدآورنده ای می خواهد، اما باید توجه داشت که خدا
معلول و پدیده نیست تا نیاز به پدیدآورنده داشته باشد و مخلوق نیست که نیازمند خالقی باشد و اصل علیت تنها در مورد پدیده ها
صادق است نه در مورد خداوند که نه مخلوق است و نه پدیده .

رضا به نشانه اینکه متوجه شده است سرش را تکان داد .

آقای جوادی: خوب رضا حالا می خواهم خلاصه مطالبی را که در جواب اشکال راسل داده شد، برایم بگویی؟

رضا: اول اینکه اگر پی نبردن به خالق خدا موجب شود که خداپرستی رها شود باید شناختن خالق نیز موجب شود که ماده پرستی
را رها کنید و دوم اینکه اگر گفته شود ماده نیاز به خالق ندارد می گوییم که همین سخن در مورد خدا نیز صحیح است و سوم اینکه
قانون علیت تنها در مورد پدیده ها صادق است و خدا پدیده نیست تا نیاز به پدیدآورنده داشته باشد .

آقای جوادی: آفرین درست است .

پس از لحظه ای آقای جوادی ادامه داد:

راستی رضا می دانستی که منکرین خدا گاهی اصول منطقی و عقلی را هم زیرپا می گذارند و آنها را رد می کنند؟

رضا: نه نمی دانستم و علت این کارشان چیست؟

آقای جوادی: از آنجا که منکرین خدا هیچ دلیل محکم و قانع کننده ای برای صحت گفتار خود ندارند، گاهی دست به این کار
می زنند; به طور مثال گاهی ممکن است برای فرار از قبول خدا بگویند که اصلا قانون علیت باطل است یعنی این که پدیده ها نیاز به
پدیدآورنده ندارند .

رضا: اگر کسی اصل علیت را رد نمود چه جوابی به او می دهید؟

آقای جوادی: این انکار او دو جواب دارد و آن اینکه از یک طرف علیت از بدیهیات عقلی انسان هاست; یعنی اصولا انسان بدون
اینکه از کسی بیاموزد به این اصل یعنی قانون و رابطه علت و معلول آگاهی دارد و نیازی به فراگیری آن نیست بنابراین هیچ کس
نمی تواند بدیهیات عقلی را رد نماید; مانند اینکه هیچ کس نمی توانداین اصل مسلم و قطعی که «کل بزرگ تر از جزء است » را رد
نماید، زیرا این مطلب نیز از بدیهیات عقلی انسان است . قانون علیت نیز از مطالب بدیهی عقل است و قابل انکار نیست; بنابراین
هرکس آنرا مردود شمارد علت این مساله را باید در عقل و خرد او جست و جو نمود . از طرف دیگر تجربه که به قول فیلسوفان
بالاترین دلیل در درستی یا نادرستی فرضیات است نشان می دهد که اصل علیت و رابطه علت و معلول یک اصل مسلم علمی و
منطقی و همیشگی است زیرا اگر در زندگی روزمره خود دقت نماییم و جریاناتی را که در پیرامون مان رخ می دهد مورد بررسی
قرار دهیم، درمی یابیم که همگی براساس اصل علیت جریان پیدا می کند . مثلا صندلی ایی که روی آن می نشینیم نیاز به
پدیدآورنده ای (نجار) دارد و قالی که روی آن می نشنیم بدون وجود قالی باف ساخته نمی شود و هزاران گونه مطلب از این قبیل .
بله رضا، نیاز پدیده به پدیدآورنده از اصول فکری و بدیهیات عقلی است و قابل انکار نیست . تجربه نیز نشان می دهدکه هر پدیده
نیاز به پدیدآورنده و هر معلول نیاز به علت دارد . راستی اگر قانون علیت صحت نداشته باشد و رابطه قطعی بین علت و معلول
وجود نداشته باشد، نظم جهان به هم خواهد خورد و در این صورت جهان نابود خواهد شد و پایه همه علوم فرو خواهد ریخت و
دیگر صحبت از علم و دانش کردن خنده آور می شود .

رضا: چرا اگر اصل علیت وجود نداشته باشد پایه همه علوم فرو می ریزد و دیگر علمی وجود نخواهد داشت؟

آقای جوادی: زیرا پایه های همه علوم براساس همین قانون علیت است و اصولا کشف علم همین رابطه ها و قوانین منظمی بین
علت ها و معلول ها در طیبعت است و اگر این رابطه ها وجود نداشته باشند دیگر علوم وجود نخواهند داشت . مثلا علم می گوید که:
علت پیدایش حرارت در یک جسم حرکت مولکول های آن است; اگر رابطه خاصی بین حرارت (معلول) و حرکت مولکول ها (علت)
نبود، این اصل علمی هم وجود نمی داشت اما چون همیشه و در همه حال حرارت که معلول است نیاز به یک علت معین که همان
حرکت مولکول هاست دارد بنابراین می توان این اصل علمی را برای همیشه پذیرفت که علت ایجاد حرارت همیشه و در همه حال
حرکت مولکول های جسم است . متوجه شدی؟

رضا: بله .

سپس آقای جوادی ادامه داد مساله دیگری که اینجا جا دارد مطرح کنیم این است که بگوییم درست است که پدیده نیاز به
پدیدآورنده دارد و قانون علیت کاملا صحیح است ولی سلسله پدیده ها و پدیدآورنده ها تا بی نهایت ادامه دارد یعنی اینکه مثلا «الف »
از «ب » ، «ب » از «ج » ، «ج » از «د» و «د» از . . . به وجود آمده اند و این رشته همین طور تا بی نهایت ادامه دارد و به یک نقطه اولیه
نمی رسد که بگوییم آن نقطه اولیه همان خداست و در نتیجه دیگر نیازی به وجود خدا نیست;

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.