پاورپوینت کامل نپرسیدن عیب است!؟ ۴۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نپرسیدن عیب است!؟ ۴۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نپرسیدن عیب است!؟ ۴۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نپرسیدن عیب است!؟ ۴۵ اسلاید در PowerPoint :

۶

چرا نظریه ولایت فقیه، تنها شکل حکومت دینی تلقی می شود؟

منبع: کتاب پرسش ها و پاسخ ها

ابتدا ببینیم نظریه ولایت فقیه دربردارنده چه پیامی است. آنچه به طور خلاصه درباره ولایت فقیه می توان گفت این است: در
زمانی که امام معصوم حاکمیت ندارد، فقهایی که با شرایطی خاص از طرف معصومین علیهم السلام به حاکمیت نصب شده اند،
عهده دار اداره جامعه براساس اسلام می شوند.

دو ویژگی حکومت

می دانیم که هر تشکیلات حکومتی اهدافی از قبیل: تامین نیازمندی های شهروندان، برقراری امنیت داخلی، برقراری روابط با
کشورهای دیگر که تضمین کننده منافع ملی است و غیره را تعقیب می کند; پس باید هر حکومتی دو ویژگی را دارا باشد; یکی راه
رسیدن به این اهدف را بداند و در این راستا جامعه را آن چنان اداره کند که این اهداف تحقق یابند; دیگر این که مورد اعتماد مردم
باشد، یعنی شهروندان مطمئن باشند در سایه این حکومت، آبرو، جان و مالشان حفظ می شود. هر انسانی – با هر عقیده – این دو
ویژگی را شرط لازم حکومت می داند و انتظار دارد سردمداران حکومت به این دو شرط جامه عمل بپوشانند.

اگر حکومتی دینی باشد، باید در کنار اهداف مذکور، هدف دیگری را نیز در نظر داشته باشد و آن، آماده کردن زمینه رشد و ترقی
معنوی شهروندان است. این هدف برای حکومت دینی از چنان اهمیتی برخوردار است که اهداف دیگر تحت الشعاع آن قرار
می گیرند; به عبارت دیگر این هدف اولویت اول را در نظام اسلامی دارد.

حال با توجه به تمایز حکومت دینی از حکومت های دیگر، چه کسی باید رهبری این حکومت را که برآورنده اهداف فوق است،
برعهده بگیرد؟

شرایط حاکم دینی

از آن رو که در حکومت دینی، اداره جامعه بر اساس قوانین اسلامی است، آن کس که در راس قدرت قرار دارد، باید آگاهی کافی به
قوانین اسلامی داشته باشد، تا در جریان اداره اجتماع از این قوانین سرپیچی نشود. این آشنایی باید در حد اجتهاد باشد.

بنابراین، اولین شرط حاکم دینی، اجتهاد در فقه است. ضرورت این شرط بسیار روشن است; زیرا هر کس مجری قانون شد، باید
کاملا از آن آگاهی داشته باشد، و در میان مسلمانان، فقها بیش ترین اطلاع و آگاهی را از قوانین شرعی و دینی دارند.

دومین شرط، تقوا و صلاحیت اخلاقی است; زیرا اگر حاکم از تقوا برخوردار نباشد قدرت، او را تباه می کند و ممکن است منافع
شخصی یا گروهی را بر منافع اجتماعی و ملی مقدم دارد. برای حاکم – در هر نظام – درستکاری و امانت داری شرط است، تا
شهروندان با اطمینان و اعتماد زمام امور را به دو بسپارند، ولی برای حاکم دینی، تقوا و درستکاری در حد اعلا ضروری است.

سومین شرط، آگاهی و اهتمام به مصالح اجتماعی است; یعنی کسی که حاکم مردم است، باید بداند در چه اوضاعی جامعه را اداره
می کند. او باید روابط بین المللی را بداند و دشمنان و دوستان داخلی و خارجی را تشخیص دهد. این ها مهارت هایی است که برای
هر حاکم لازم است و گرنه او در تدبیر جامعه با مشکلات فراوانی روبه رو خواهد شد.

ممکن است سایر شرایط مذکور در غیر فقیه موجود باشد، ولی شرط فقاهت، ما را ملزم می دارد حاکم شرعی، فقیه جامع شرایط
باشد. باید گفت شرایط مذکور برای حاکم دینی، مورد تاکید پیشوایان دینی است. حضرت علی علیه السلام می فرماید: «ایها الناس
ان احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلمهم بامرالله فیه »; (۱) ای مردم! شایسته ترین مردم برای حکومت کسی است که از دیگران
تواناتر و به دستور خدا در امر حکومت داناتر باشد.»

با توجه به شرایط مذکور ما مدعی هستیم حکومت مشروع از دیدگاه ما فقط ولایت و حکومت فقیه است.

آیا پیشینه نظریه ولایت فقیه به زمان غیبت امام زمان (عج) می رسد، یا این که ریشه های این نظریه در دوران حضور امامان
معصوم علیهم السلام هم وجود داشته است؟

شاید در ذهن اکثر مردم چنین باشد که ولایت فقیه به پس از دوران غیبت کبرای امام زمان (عج) برمی گردد، یعنی به کمتر از
۱۲۰۰ سال قبل، ولی با توجه به مفاد نظریه ولایت فقیه و با مروری اجمالی به تاریخ دوران حضور امامان معصوم علیهم السلام به
راحتی می توان ولایت فقیه را در عصر حضور معصومین هم دید.

حکومت خدا و منصوبین او

براساس دیدگاه عقیدتی شیعه حاکمیت در اصل از آن خداست و به عبارتی دیگر: حاکمیت از شؤون ربوبیت الهی است. هیچ کس
حق حکومت بر انسانی را ندارد، مگر آن که خدا به او اجازه دهد. پیامبران و خاتم آن ها (حضرت محمدصلی الله علیه وآله) و
اوصیای معصوم ایشان از طرف خدا اجازه حکومت بر انسان ها را داشتند. ما در این جا قصد بیان دلیل مشروعیت حکومت حضرت
رسول صلی الله علیه وآله و امامان معصوم علیهم السلام را نداریم. از نظر تاریخی مسلم است از میان امامان معصوم فقط حضرت
علی علیه السلام و امام حسن مجتبی علیه السلام برای مدت کوتاهی به حاکمیت ظاهری رسیدند و دیگر امامان به دلیل سلطه
حاکمان غیرشرعی از اداره جامعه برکنار بودند و مجالی برای حکومت به دست نیاوردند. حضرت علی علیه السلام در زمان
حاکمیتشان کسانی را در نقاط مختلف کشور اسلامی به حکومت می گماردند که منصوب خاص آن حضرت بودند و اطاعت از آن ها
– مانند اطاعت از خود آن حضرت – واجب بود، چون این افراد به واقع منصوب با واسطه از طرف خدا بودند یعنی لازم
یست شخص، منصوب بی واسطه از سوی خدا باشد، تا اطاعتش واجب گردد. ولایت فقیه هم – در واقع – نصب با واسطه است و
فقیه از طرف خدا اجازه دارد حکومت کند. در زمان امامانی که حاکمیت ظاهری نیافتند، امور جامعه مسلمانان تحت تسلط و
حاکمیت حاکمان جور بود. این حاکمان در فرهنگ شیعه “طاغوت” محسوب می شدند و براساس نص قرآن «یریدون ان یتحاکموا
الی الطاغوت و قد امروا ان یکفروا به » (۲) مردم حق مراجعه به آن حاکمان و کسانی را که از سوی آن ها برای تدبیر امور گمارده شده
بودند، نداشتند; در حالی که در مواردی نیاز بود به شخصی مثل حاکم یا قاضی مراجعه شود. در چنین مواردی وظیفه مردم چه
بود؟

ولایت فقیه در کلام معصوم علیهم السلام

از امامان معصوم علیهم السلام دستورهایی رسیده است که مردم باید در زمان یا مکانی که دسترسی به معصوم ممکن نیست، به
کسانی که دارای شرایط خاصی هستند، مراجعه کنند تا کارهای آنان زمین نماند. مثلا از امام صادق علیه السلام نقل شده است:
«من کان منکم قد روی حدیثنا و نظر فی حلالنا و حرامنا و عرف احکامنا فلیرضوا به حکما…» (۳) مقصود از شخص آگاه به حلال و
حرام و آشنا به احکام، همان فقیه موردنظر ماست. طبق روایات مشابه، به هنگام دسترسی نداشتن به معصوم «فقیه حاکم مردم
است و این حاکمیت از معصوم به او رسیده است. در همین روایت آمده است: «فانی قد جعلته علیکم حاکما» (۴) ; من او را حاکم شما
قرار دادم.» روشن است امام شخص معینی را به حاکمیت نصب نکرده، بلکه به صورت عام منصوب نموده است. در همین روایت
آمده است: «فاذا حکم بحکمنا فلم یقبل منه فانما استخف بحکم الله و

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.