پاورپوینت کامل پیامد حذف دین و اخلاق، رویش خوشه های خشونت در مزرعه جمهوریت ۶۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل پیامد حذف دین و اخلاق، رویش خوشه های خشونت در مزرعه جمهوریت ۶۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پیامد حذف دین و اخلاق، رویش خوشه های خشونت در مزرعه جمهوریت ۶۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل پیامد حذف دین و اخلاق، رویش خوشه های خشونت در مزرعه جمهوریت ۶۳ اسلاید در PowerPoint :

۲۶

مظلومیت واژه هایی چون «جمهوریت » ، «آزادی » ، «مردم گرایی » و «اصلاحات » زمانی آشکار می گردد که در نقبی به تاریخ سوء
استفاده و استفاده ابزاری از این واژه ها از طرف یکسونگران به تاریخ و آنانی که در تحریف و تقطیع تاریخ هرگز به مقاطعی که مردم
قربانی چنین واژه هایی شدند اشاره نمی کنند، برای عامه مردم آشکار گردد .

شکی نیست که انقلاب کبیر فرانسه زاییده حکومت دیکتاتوری لوئی شانزدهم و همسویی کلیسا و مسیحیت تحریف شده با چنین
نظام شاهنشاهی و نیز فشار و فقر جامعه در زیر تازیانه نظام طبقاتی اشراف به شمار می رود، انقلابی که مردم را وادار به واکنش در
برابر بی عدالتی ها ساخت و با حرکت خود بر نظام ستم شاهی پایان بخشید .

اما این که کسانی که به نام «جمهوریت » ، «خردگرایی » ، «مردم سالاری » و «آزادی » شمشیر را برای کلیت دین خدا از رو بسته و با
بهره گیری از حرکت مردم در حذف حکومت دیکتاتوری و اشرافی لوئی شانزدهم به قدرت رسیدند، خود از چه پیشینه ای
برخوردار بودند و چه نوع حکومتی را به نام «جمهوریت » پس از حذف دین در جامعه بنیان نهادند، مقوله ای است که شیفتگان
تفکر لیبرالیستی و دین ستیزان و تحریف گران تاریخ به سرعت از کنار آن می گذرند .

«مجلس ملی » موسوم به «کنوانسیون » ، «کمیته نجات ملی » و «شورای شهر» را می توان سه دستاورد انقلاب فرانسه در آن مقطع
تاریخی به شمار آورد که هر سه مسیر دیگری را پیمودند; مسیری که به شکل گیری دهشتناک ترین حکومت پلیسی به نام
«جمهوریت » و «مردم گرایی » شد; این مسیر فرایند حذف «دین » و «اخلاق » و اهتمام بیش از حد به خردگرایی بود . “ویل دورانت” در
تاریخ تمدن از مبارزه نمایندگان مجلس و اعضای شورای شهر با مسیحیت، بستن کلیساها، نامیدن کلیساها به «پرستش گاه خرد»
و خواندن «سرود آزادی » در کلیساها به جای دعا یاد می کند و می نویسد:

«رهبران مبارزه علیه مسیحیت عبارت بودند از: ابر، شورای شهری و شومت، نماینده کمون پاریس . گروهی از سان – کولوت ها
تحت تاثیر سخنرانی شومت و مقالات ابر به صومعه من – دنی حمله بردند (۱۶ اکتبر ۱۷۹۳) تابوت های خانواده های سلطنتی را
خالی کردند و با ذوب فلزات آن ها به جنگ پرداختند . در ۶ نوامبر، کنوانسیون به کمون پاریس دستور داد که رسما کلیسای
مسیحی را انکار کند، در ۱۰ نوامبر، عده ای از مردان و زنان ساکن محلات کارگری پاریس و جمعی افراد بی سر و پا، با لباس ها و
آلات مذهبی مسخره از کوچه ها گذشتند و وارد کنوانسیون شدند و از نمایندگان خواستند که تعهد کنند در جشنی در آن شب در
کلیسای بزرگ نوتر – دام – که نام آن را به پرستش گاه خرد تبدیل کرده بودند شرکت جویند . در آن جا محراب تازه ای ساخته
بودند که در آن دوشیزه کاندی از اپرای پاریس با لباسی مرکب از پرچم سه رنگ و با کلاهی سرخ به عنوان «الاهه آزادی » به چشم
می خورد . همراه وی خانم های جذاب و دلربایی بودند که «سرود آزادی » را می خواندند . زائران در صحن کلیسا به پایکوبی و
آوازخوانی پرداختند و در این ضمن در محراب های جینی، به قول گزارش گران مخالف، سودجویان آزادی، مراسم عشق بازی را به
جای آوردند . (۱)

حرکت دین ستیزانه و غیراخلاقی نمایندگان مجلس و شورای شهر واکنش های جدی را از سوی مردم به دنبال داشت و مردمی که
به دنبال رفاه و آزادی و رهایی از استبداد پادشاهی و استعمار اشراف بودند، در ادعای منادیان «جمهوریت » و «آزادی » شک و تردید
کردند . خوف از نافرمانی مردم، و حرکت مسلحانه مسیحیان مؤمن و معتقد، جمعی را که بر آن بودند خلا دین را با پیروی از
«خرد» محض پر نماید، مجبور به بازنگری در موضع گیری ها نمود . ویل دورانت می نویسد: «کنوانسیون پس از تامل بیش تری به
این نتیجه رسید که شاید در سیاست ضدمسیحی خود مبالغه کرده باشد، جمعی از نمایندگان بر این عقیده بودند که با حقایق
نخستین نمی توان به وجود خدا پی برد، عده ای از وحدت وجود طرفداری می کردند و بالاخره برخی ملحد بودند و در عین حال،
دسته ای از آنان از خود می پرسیدند که آیا خشمگین ساختن کاتولیک های مؤمن و معتقد کاری عاقلانه است یا نه; زیرا این عده در
اکثریت بودند و بسیاری از آن ها آمادگی جنگ مسلحانه علیه انقلاب را داشتند .» (۲)

«ویل دورانت » در خصوص تلاش «روبسپیر» برای بازگرداندن دین در این مقطع اشاره می کند; تلاشی که از چهره مزور و سالوس
منش وی در برخورد با مفاهیم دینی و در پیش گرفتن مشی تاکتیکی با آموزه های مسیحیت پرده برمی دارد .

دینی که «روبسپیر» به دنبال آن بود، در حقیقت نباید تضادی با دیدگاه های «ژان ژاک روسو» و جمهوریتی داشت که وی و
دوستانش آن را مورد پرستش قرار داده بودند .

«ویل دورانت » می نویسد: «روبسپیر» که دستش به خون آلوده و باز شده بود، در این هنگام درصدد بازگرداندن مذهب به فرانسه
برآمد، کوشش به منظور برقراری خردگرایی به جای مسیحیت، کشور را علیه انقلاب برمی انگیخت . در پاریس، کاتولیک ها علیه
بسته شدن کلیساها و آزار کشیش ها طغیان می کردند، هر روز عده بیش تری از طبقات پایین و متوسط در مراسم قداس یکشنبه
شرکت می جستند . «روبسپیر» در یکی از خطابه های فصیح خود (۷ مه ۱۷۹۴) استدلال کرد که وقت اتحاد مجدد انقلاب با روسو،
پیش رو روحانی آن فرا رسیده است، دولت باید از یک مذهب خالص و ساده حمایت کند که اساسا مذهب کشیش «ساووایی » در
کتاب امیل بود . این مذهب متکی بود بر اعتقاد به خداوند و جهانی دیگر و بر طبق آن تقوای فردی و اجتماعی به منزله شالوده
ضروری جمهوری به شمار می آمد . (۳)

حذف دین در مقطعی از سوی این عاکفان پرستش گاه خرد از یک سو، و حرکت فریبنده و نگرش تاکتیکی آنان به دین، آن هم
دینی که با آموزه های روسو و جمهوریت تحریف شده از سوی آنان همخوانی داشته باشد، موجب بروز دهشتناک ترین دوران ترور
در تاریخ بشر شد . دوره ای که در تاریخ از آن به «دوره وحشت » یاد می شود; دوره ای که حذف دین و اخلاق، خوشه های خشونت را
در مزرعه جمهوریت بارور ساخت .

«ویل دورانت » از این دوره چنین یاد می کند: «ترور در استان ها در مه ۱۷۹۴ پایان یافت . ولی در پاریس تشدید شد . در دوره وحشت،
تا زمانی که خود روبسپیر قربانی شد (۲۷ – ۲۸ ژوئیه ۱۷۹۴) دو هزار و هفتصد نفر در پاریس و هیجده هزار نفر در فرانسه به قتل
رسیده بودند . مجموع کشتارها به چهل هزار بالغ شده است . شمار کسانی که به عنوان مظنون به زندان افتاده بودند به حدود
سیصد هزار نفر می رسیدند .» (۴)

«آلبرماله » در کتاب تاریخ قرن هیجدهم و انقلاب کبیر فرانسه، دوران ترور و کشتن افراد مهمی چون «لاووازیه و شینه » را به نام
جمهوریت چنین به تصویر می کشد:

«در این وقت خون ریزی یا ترور عظیم شروع شد . در ظرف ۴۷ روز از دهم ژون الی بیست و هفتم ژوئیه در شهر پاریس، ۱۳۷۶ سر از
تن جدا شد و این عدد بیش از قتل هایی است که در چهارده ماه اخیر واقع گردیده بود . از محکومین یکی «لاووزایه » شیمی دان
معروف بود که برای انجام امتحانات علمی خود تقاضای مهلت کرد . لکن یکی از قضات محکمه جواب داد: «جمهوری فرانسه دیگر
شیمی دان لازم ندارد!» دیگر از معاریف «مالرزب » بود که در محاکمه لوی شانزدهم سمت وکیل مدافع داشت و دیگر «آندره شینه »
شاعر شهیر بود که شربت هلاکت چشیدند . محکمه فوج فوج مظنونین را به سیاستگاه می فرستاد بدون آن که در هویت آن ها
تحقیقی کند مثلا اگر اشخاصی را هم اشتباها به محکمه می آوردند، قضات بدون تفتیش حال و پرسش اسم آنها را امر به اعدام
می داد . گاهی طفلی ۱۷ ساله را به جای پدر به قتلگاه روانه می کردند و زمانی پیرمردی شصت ساله را درعوض جوانی ۲۲ ساله به
سیاست می فرستادند . به قول «فوکیه تنویل » «امروز سرها مثل الواح سنگی فرو می ریزند» در دو روز هفتم و هشتم ژوئیه ۱۵۰ نفر
کشته شدند .» (۵)

گیوتین ها سرها را یکی پس از دیگری بر زمین می افکند و تاریخ، هجوم و غارت وحشیانه به شهرهای لیون، مارسی و تولون را به
نام جمهوری و آزادی به ثبت رسانده است . همه این اعمال از مردی سر می زد که در سخنرانی روز ۲۶ ژوئیه در مجلس خود را
«غلام آزادی » و «شهید زنده جمهوری » می خواند! تکیه کلام وی همواره «فضیلت و تقوی » بود . واژه هایی که به نظر مورخان و
منتقدان هیچ گاه آن ها را تفسیر نکرد و همواره به کلی گویی در سخنانش ادامه می داد .

تاریخ نگاران از «ماکسیمیلان روبس پیر» ، که در ۶ مه ۱۷۵۸ چشم به دنیا گشوده بود و محرومیت ها و ناکامی های دوران زندگی و
تحصیل از وی فردی عقده ای به بار آورده بود، به عنوان مردی مکار، دو رو و مزور یاد کرده اند که تنها چند خصلت عوام فریبانه اش
موجب شده بود که در نزد مردم به عنوان فردی «فسادناپذیر» جلوه کند .

«آلبرماله » در تاریخ قرن هیجدهم می نویسد: «روبس پیر، اگرچه به علت خشونت لحن و غرور و بی اعتنایی و احکام قطعیه مردم را
منزجر و متنفر می کرد و به قول «لوی بلان » «اتباع روبسپیر عمال جرم او محسوبند نه دوستان او» ، معذلک شهرت و قبول عامه
فوق العاده یافت تا به جایی که او را معصوم «فسادناپذیر» لقب دادند! اسباب این نام نیک پرهیزکاری و درستکاری و سادگی
زندگانی او بود . «روبس پیر» در خانه نجاری در کوچه سن هنره منزل داشت، وضع لباس و هیئت او محترم و مؤدب بود، سخنی
آمرانه داشت و همواره کلمات معصومیت و تقوی را بر زبان می راند و از تاثیر اخلاقی این کلمات استفاده می کرد . تا روز دهم مه
طرفدار سلطنت به شمار می آمد . لکن پس از آن چنان در مرام جمهوری طلبی راسخ و با حرارت شد که گویی از اشخاصی است که
تازه دینی را پذیرفته اند و تعصب کامل نسبت به آن دارند، «میسواولار» که معتبرترین مورخ دوره انقلاب فرانسه

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.