پاورپوینت کامل سیره عرفا و بزرگان ۲۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل سیره عرفا و بزرگان ۲۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سیره عرفا و بزرگان ۲۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل سیره عرفا و بزرگان ۲۲ اسلاید در PowerPoint :
۱۲
قم: مدرسه فیضیه – سال ها قبل: مدرس بزرگ زیر کتابخانه
از ساعتی پیش مدرس شلوغ است . همه سعی داشته اند زودتر بیایند تا در صف های جلو و نزدیک تر به استاد بنشینند . صدا به
صدا نمی رسد . هر سه چهار نفر، گوشه ای نشسته اند و درس دیروز را برای هم می گویند; نقدش می کنند یا نقدهای هم را پاسخ
می دهند . شاگردانی که هر کدام برای خود استادی هستند . تویشان هم جوان هایی پالتوپوش و عرق چین به سر پیدا می شود و
هم پیرمردهایی با عبا و قبا و عمامه . عقربه های ساعت، خودشان را هن هن کنان به هفت و دوازده نزدیک کرده اند . آهسته آهسته
روها یکسو می شود و مباحثه ها کم سو . داد و فریادها زمزمه می شوند و پچپچه، عقب مانده ها بی پروا به نگاه این و اشاره آن
می روند تا قبل از استاد برسند . جلوی در را تا شعاع چند متری گیوه ها و کفش ها و نعلین ها پوشانده و استاد است که می آید .
سیدی میانسال با کسوتی روحانی و سیمای نورانی، قیافه ای سر به زیر و آرام، شبح استاد زمزمه ها را هم می خواباند و همه
منتظرند که مانند هر روز با پای راست و سلام بلندش، از میان لب هایی خندان، داخل بیاید و درس را شروع کند .
استاد آمد و آمد تا کنار توده کفش ها . . . شاگردان به احترام بلند شدند، دهان ها پر از صلوات شد که ناگهان استاد برگشت، با
همان سکوت و همان سرعت .
همه سرپا به هم نگاه کردند:
«چی شد؟» «چه اتفاقی افتاد؟» بعضی بیرون آمدند تا شاید برگشتن استاد را ببینند . «الآن بر می گردند» «لابد کاری پیش آمده »
«شاید به خاطرشان آمده » «پس چرا چیزی نگفتند؟» «نکند از چیزی مکدر شده باشند!؟» «نکند رفتاری، حرکتی، نقلی
ناراحتشان کرده؟ !» «الآن بر می گردند شاید احتیاج به تجدید وضو داشتند»
بالاخره عقربه بزرگ زیر نگاه های کوتاه و منتظر، خود را به ۶ رساند .
«دیگر نمی آیند» «بله حکما امروز درس تعطیل است » «تا به حال سابقه نداشته » «استاد منظمی که از اول سال تا به حال نه یک روز
هم تاخیر کرده و نه درس را تعطیل کرده، حتما اتفاقی افتاده که نیامده!»
عقربه به دوازده نرسیده بود که به جز دو سه نفر، کسی در مدرس زیر کتابخانه نمانده بود .
فردا همه آمدند . هیچ کس فکرش را هم نمی کرد که استاد نیاید . «هر چه بوده دیروز تمام شده » «استاد را هم دیده اند که در
درس های دیگر امروز شرکت کرده و هیچ مشکلی نداشته »
«پس امروز دیگر حتما می آید» همه آمدند اما این بار بی صدا و چشم به در، ولی عقربه ها دوباره میان هفت و هشت را گشتند و
استاد نیامد .
پس فردا که استاد نیامد، دیگر همه صدایشان در آمده بود . آن ها که کمتر می شناختندش، می گفتند: «آخر چه شده؟» «چرا
خبری، پیغامی نداد؟ مگر بیکاریم؟»
و آن ها که می شناختندش و می دانستند که چه قدر به دیگران، به درس، به شاگردانش، به همه حتی حیوانات احترام می گذارد
نگران، دور دو سه نفر از شاگردان نزدیکش را گرفتند، که «شما را به خدا بروید پیش آقا و علت نیامدنشان را جویا شوید، همه
نگران هستیم حتما مشکل پیش آمده »
آقا همانطور که دو زانو رو به روی شاگردانش، میهمانانش نشسته بود، سر را پایین انداخت و گفت:
«آن روز که همهمه جمعیت را شنیدم و توده نعلین ها را کنار در دیدم یک آن در قلب خود شادمانی ای احساس کردم . به خود
آمدم و گفتم:
«کاری که برای خدا نباشد، نباشد بهتر»
دیگر هم برای درس نمی آیم .
من هم که این خاطره را از آیه الله
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 