پاورپوینت کامل مظلومیت های هزار و چهارصد ساله ۲۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مظلومیت های هزار و چهارصد ساله ۲۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مظلومیت های هزار و چهارصد ساله ۲۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مظلومیت های هزار و چهارصد ساله ۲۵ اسلاید در PowerPoint :
۲۸
آسمان پر از ابرهای خاکستری و سیاه بود . آنها به احتمال زیاد «کومولوس » بودند . «کومولوس » ها را تقریبا یادم بود که چاق
بودند; درست مثل همین ابرها که پف کرده و مانند دانه های بوداده ذرت بودند و داخل یکدیگر فرورفته بودند . شاید هم اسم
دیگری داشتند . هر چه بودند حامله بودند . این را قیافه شان داد می زد . چند دقیقه بعد که آب زاییدند و باران تندی گرفت معلوم
شد قیافه شان دروغ نمی گفته است . هوا سرد بود و نسیم خوشایندی صورتم را آزار می داد . پاییز امسال، پاییز بسیار سردی بود .
مثل دفعه های قبل روی همان پله کنار همان حیاط که سرتاسر آن از قبر پوشیده شده بود، نشسته بودم . هر بار که می آمدم بعد از
زیارت حرم ها یک ساعتی همان جا می نشستم و به خیلی چیزها فکر می کردم . آرامم می کرد . شهرخودمان هم گاهی که دلم
می گرفت قبرستان را به پارک ترجیح می دادم . زانوهایم را به طرف سینه ام خم کرده بودم تا سرما کمتر آزارم بدهد . به ساعتم
نگاه کردم . به ده، پانزده دقیقه مانده بود . یک ساعت دیگر هم اگر حرکت می کردم، ظهر نشده خانه خواهرم بودم . گنجشک ها
حیاط را روی سرشان گذاشته بودند . برای من، امامزاده دلنشینی بود . امسال سومین بار بود که به این جا آمده بودم . چون وسط
هفته بود، اطراف قبرها خلوت بود به جز چند نفری که روبرویم کنار یک قبر نشسته بودند و روی قبر یکی جعبه شیرینی و یکی
دسته گل و یک کارتن خرما چیده بودند . کس دیگری داخل حیاط نبود . زن ها بی تابی نمی کردند . معلوم بود صاحب قبر تازه از
دنیا نرفته بود . دو دختر جوان آمدند و از حیاط رد شدند و به طرف صحن امامزاده رفتند . دلم برای تمام مرده های آن حیاط
می سوخت، برای تمام مرده ها، حس می کردم آدم ها وقتی می میرند، چه قدر فروتن و تنها جلوه می کنند . چند پرستوی کاملا
سیاه رنگ که بالای سرم تیز پروازی می کردند، حواسم را به خودشان جلب کردند . آن ها آخرین روزهایی بود که روی آسمان این
شهر پرواز می کردند . باید برای کوچ آماده می شدند . پیرمردی که قرآن رنگ و رو رفته ای در دست داشت وارد حیاط شد . یکی از
روبرویی ها صدایش کرد . مرد شیک پوشی بود و بسیار مؤدب جلوه می کرد . جلوی پای پیرمرد بلند شد و از او خواست که برای
صاحب قبر قرآن بخواند . پیرمرد لباس سیاه رنگ کهنه ای پوشیده بود و صورت سرخ رنگ و شکسته ای داشت . تقاضای مرد تمام
نشده بود که پیرمرد کنار قبر نشست، سوره ای را انتخاب کرد و شروع به خواندن کرد . آنقدر بلند بلند می خواند که صدای «فبای
الاء ربکما تکذبان » ش تا حیاط بعدی می رفت . روبرویی ها سرشان را پایین انداخته بودند و ساکت بودند . «الرحمن » که تمام شد
پیرمرد پولش را گرفت، شیرینی و خرمایی برداشت و به طرف حیاط کناری رفت . غم پررنگی روی صورتش بود . شاید اگر
می دانست امثال او و قبرستان ها چه کمک بزرگی که در حق قرآن نمی کنند، کمی از آن غم کم می شد . هوا سردتر شده بود، اما
هنوز سروصدای ابرها در نیامده بود . پاییز امسال پایش را در کفش زمستان کرده بود . باوجود این سرما چیزی در هوای شاه
عبدالعظیم سیال بود که آدم به راحتی سرما را تحمل می کرد .
بچه ها که آمدند نگاهم از روبرویی ها برداشته شد . آن ها چهار نفر بودند و به زحمت دوازده سال سن داشتند . از لباس هایشان
می شد فهمید وضع خانوادگیشان چگونه است . صحبت می کردند و می خندیدند . چند قبر با من فاصله داشتند که ایستادند و
آهسته در مورد موضوعی شروع به صحبت کردن کردند . همین طور که پچ پچ می کردند نگاهشان به شیرینی و خرماها بود . همه
چیز را از نگاهشان فهمیدم . خجالت می کشیدند، مستقیما به طرف قبر بروند . باید فکری می کردند . فکری کردند و شروع به
گشتن کردند . مثلا دنبال قبری می گشتند . آهسته آهسته به طرف شیرینی و خرماها رفتند . با قبر فاصله زیادی نداشتند که
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 