پاورپوینت کامل «اولین حقوق » ۱۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل «اولین حقوق » ۱۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل «اولین حقوق » ۱۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل «اولین حقوق » ۱۲ اسلاید در PowerPoint :
۳۴
در راکه بست، برگشت و به در تکیه داد . سرش را به سوی آسمان بلند کرد و آهی کشید; لخ لخ کنان، دمپایی هایش را به زمین
کشید و تا کنار حوض قدیمی شان آمد .
نگاهی به ماهی های قرمز داخل حوض کرد و روی لبه ی حوض نشست; طفلکی ها از شدت گرمای آفتاب، به قسمت سایه ی حوض
پناه برده بودند . شیر فواره را که باز کرد، ماهی ها به جست و خیز پرداختند . دستش را داخل آب حوض فروبرد و همین طور که با
آب بازی می کرد، نگاهش روی یکی از آجرهای دیوار خیره ماند .
– کی بود ننه؟
صدای مادرش بود که از آشپزخانه شنیده شد و او را از عالم خیال بیرون آورد . با بی حوصلگی گفت:
– جواد و اصغر بودن .
– چی کار داشتن؟
– هیچی !
آبی به سرو صورتش زد و سلانه سلانه خود را به اتاق رساند; زانوهایش را در بغل گرفت و به آگهی بازرگانی قبل از اخبار نگاه کرد .
دوباره صدای مادرش از آشپزخانه شنیده شد که می گفت:
– ننه، چایی می خوری ؟
– نه!
چند لحظه بعد، مادرش در حالی که ظرف های ناهار را شسته بود و دست هایش را خشک می کرد، در چارچوب در آشپزخانه جای
گرفت . از سکوت جعفر به ناراحتی او پی برده بود . یک قاچ هندوانه به شکل هلال ماه برایش برید و جلوی پسرش گذاشت و گفت:
– کی بود مادر؟ !
– گفتم که دو تا از دوستام بودن .
– خب چی می گفتن؟
– هیچی .
– توی این وقت ظهر و توی این گرما! اون وقت هیچی ؟ . . .
– می خواستن که باهاشون برم استخر . من هم گفتم که باید ساعت ۵/۲ سرکار باشم .
و دوباره سکوت، فضای خانه را پرکرد . این بار جعفر بود که سکوت را شکست و گفت:
– می گم ننه! کاش بابا زنده بود! اون وقت مجبور نبودم تموم تابستون کارکنم تا خرج دفتر و کتابمو دربیارم;
من هم مثل دوستانم می رفتم تفریح و واسه خودم حال می کردم . . . هی . . . خدا بیامرزتش .
مادر جعفر که تا به حال او را این گونه پریشان و افسرده ندیده بود، دلش گرفت: جعفر هم مثل پ
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 