پاورپوینت کامل «ارتباط چشمی » ۳۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل «ارتباط چشمی » ۳۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل «ارتباط چشمی » ۳۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل «ارتباط چشمی » ۳۵ اسلاید در PowerPoint :
۳۰
طبق آمار «آنچه از طریق حواس پنج انه به مغز رسیده و تجزیه تحلیل می گردد، ۱۳ درصد مربوط به شنوایی می باشد .» (۱) حال
آنکه «۸۷ درصد پیام ها تنها از طریق بینایی به مغز می رسد و مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد .» (۲) حجم پیام ها همچنین
اختصاص عملیات های ویژه برای تجزیه و تحلیل این نوع پیغام ها، ارتباط چشمی را قابل تامل می نماید . از طرف دیگر پرداختن به
کیفیت و چگونگی ارتباط چشمی سنگین و دقیق است، زیرا به تعداد انسان ها تنوع و تعدد ارتباط وجود دارد، چرا که شرایط روحی
و فردی اشخاص عامل مؤثر و تعیین کننده به شمار می رود .
آنچه که به عنوان عوامل جسمانی و روانی فرد بیننده مطرح می شود سن، جنس و فرهنگ می باشد . پرداختن به «ارتباط چشمی
میان زن و مرد بیگانه » لحاظ کردن جنس محسوب می شود، همچنین مصداقی است که امروزه مورد غفلت همگانی می باشد .
کشش و جاذبه بین دو جنس نر و ماده در نهاد هر حیوانی به حکم طبیعت وجود دارد . پرداختن به مباحث فیزیولوژی و طبیعی
در خصوص این کشش ها از منظر علمی در این نوشتار کوتاه نمی گنجد، اما لطافت ها و ظرافت هایی که مورد گونه ی انسانی وجود
دارد، گامی فراتر از علم و طبیعت می باشد . اگر چه خاست گاه و جای گاه این جاذبه در طبیعت انسانی با نام غریزه ی جنسی است و
اگر در گونه ی حیوانات بو، فصل بهار و دیگر عوامل کشش ها و جاذبه ها را تحریک می نماید، در انسان تنها با یک نگاه این فعالیت
طبیعی آغاز می شود .
وجود چرخه ای اسرارآمیزی لطافت ها و ظرافت ها را فرا گرفته و تنها در سه گام خلاصه می گردد:
۱ – نگاه اول (برخورد با موضوع جذاب) .
۲ – مجذوب شدن .
۳ – تمایل و توجه پیدا کردن نسبت به موضوع جذاب (برای کشف بیشتر) .
پس از مرحله و گام سوم بعضی کنکاش ها و تمایل های خود را کنترل کرده و دیگر، چرخه با رفتن به گام اول تکرار نمی شود، یعنی
به نگاه بعدی نمی انجامد .
اگر این چرخه تکرار شود، فرجام های شومی رقم می خورد . مصادیق واقعی زیر، غفلت هایی را به تصویر می کشد که امروزه عناوین
متفکرانه ای به خود گرفته: آزادی روابط، متمدن بودن، اجتماعی بودن و . . . .
× زهر چشم
«تنها که می شدیم او می گفت; من می شنیدم . این قدر با هیجان و آب تاب تعریف می کرد که هرکس جای من بود، با او همراه
می شد . ناتاشا از آن دخترهایی بود که با نگاهی، فریفته ی جوانان خوش تیپ و خوش زبان می شد . نقطه ی شروع هر آشنایی،
وصف و توضیح نگاه اول بود . تغییر عطر، رنگ لباس و نوع آرایش برای ناتاشا اتفاقی بود که بعد از هر آشنایی رخ می داد . مهم نبود
که این رنگ ها چند بار تکرار می شوند . اکنون او در میان ملافه های سفید بیمارستان محکوم به تحمل یک رنگ و یک بوی تند
شده بود، مرگ به سویش گام بر می داشت . چشمان او ناباورانه و متحیر، نگاه سرد افعی ایدز را دنبال می کرد . او منتظر بود تا زهر،
کار خود را بکند و به تمام آن آغازهای تکراری، پایان دهد .»
چشمانمان حقی بر ما دارند، دریچه هایی که به سفارش مکرر قرآن، باید بر نشانه ها و نعمت های الهی باز باشد تا مایه ی عبرت عقل
و اندیشه گردد . این پنجره های شگفت می بایست گاه بسته باشند، تا از وزش تند بادی بنیان کن، خانه ی دل ویران نگردد .
نگاه های هوس آلود، طوفان های سهمگین و شکننده ای هستند که آرامش جان و روح ما را در هم می ریزند .
× آتش زیر خاکستر
× در یکی از کشوها باز شد . آن قدر رقت انگیز بود که حالم به هم خورد، حتی نفهمیدم چه دیده ام، بیرون که آمدم حالم بهتر شد،
زن خبرنگار از کنارم می گذشت . جملاتش مرا مبهوت کرد: «مهتاب سوخته » مرد در جواب گفت: بله جنازه ی سوخته مربوط به
مهتاب – س بود .
باورم نمی شد، اما دائم حرف او بود، کابوس های شبانه، بازپرسی ها و بازجویی های پلیس و آن صحنه که دیده بودم .
من او را هر شب در کابوس می بینم، مهتاب مثل آن شب ها به پشت بام می آید، کناری می نشیند و به ستاره ها خیره می شود و من
غرق تماشای او هستم که صورتش با نور ماه مهتابی می شود، آن قدر که ماه از نظرم می افتد .
مهتاب می درخشد و می درخشد و یک دفعه آن «جسد سوخته » همه چیز را بر هم می زند، لرزان و ترسان از خواب می پرم .
علاقه ی آتشین من از روزی شروع شد که پا به آپارتمان شماره ی سه گذاشتند، دل را با نگاه اولش ربود، هاج و واج یکدیگر را نگاه
می کردیم که محسن برادر ناتنی اش مرا به خود آورد، او چهارده ساله بود و من هیجده سال داشتم .
دو ماه، هرشب پشت سرهم زائرش بودم و فقط نگاهش می کردم . فهمیده بود که هر شب تماشایش می کنم، اما به روی خودش
نمی آورد . او چشم به آسمان می دوخت و من به او . تا اینکه تصمیم گرفتم نامه بنویسم و در جایی که هر شب می نشیند بگذارم، اما
آن شب محسن به پشت بام آمد و نامه را دید . غوغایی به پا شد، من در نامه بارها اسم مهتاب را برده بودم اما خودم را معرفی
نکردم، با خودم پیش بینی کرده بودم وقتی نامه را تمام کند به طرف من سر بر می گرداند، من هم به خیال خودم برای هزارمین
بار به چشم هایش خیره می شوم .
از همان شب اسدالله خان (ناپدری مهتاب) زندگی را بر دختر و مادر سیاه کرد، دو قلوهای زری خانم (مادر مهتاب) را با خودش
برد تا مادر را شکنجه دهد، هر وقت هم به خانه می آمد، بهانه ی الکی می گرفت . با شلاق بلای مادر و دختر شده بود . مهتاب
بیشتر از دو هفته دوام نیاورد . فرار کرد .
نیروی انتظامی بعد از سه ه
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 