پاورپوینت کامل «زندگی باید کرد!» ۲۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل «زندگی باید کرد!» ۲۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل «زندگی باید کرد!» ۲۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل «زندگی باید کرد!» ۲۱ اسلاید در PowerPoint :

۸

خواب ناآرام

چشم هایم را باز می کنم . وای چه خبر است؟ «سروصدا می آید: گومپ . گومپ »

چیزی سنگینی نوک تیزی است که بالا می رود و بر رویم فرود می آید . نکند در من فرو برود . باید زودتر خود را نشان بدهم .

– اصبر اصبر جاسم شوف شوف

– ها شنوا الخبر

– شوف یاالله هذه الجثمان صحیحه

– بشی تگول یاالله اکبر الله اکبر (۱)

بله انگار فهمیده اند که هنوز هستم . کلنگ را کناری می اندازند و بادست ها خاک از سرو رویم کنار می زنند .

این جا کجاست؟

این ها کی هستند؟

دور و برم را نگاه می کنم، نه . . . هیچ شباهتی به گلزار شهدای قم ندارد .

بیابانی خشک و یک دست پر از پشته هایی خاک که خط کشیش کرده اند . بی هیچ نام و نشانی جز شماره ای و تاریخی . چهره هایی
آفتاب سوخته و سبیل دررفته روی صورت هایی استخوانی . اما این جا هم انگار آشناست . حتما روزی این جا هم بوده ام . . . بله یادم
آمد آری شانزده سال پیش همین ها از بیمارستان آوردند . . . خوب یادم می آید همان روز که راحت شدم، راحتم کردند . وقتی
کشان کشان من را تا کنار آب رساندی . تشنگی چند روزه آتشت زده بود . از تشنگی فریادی کشیدی، خونریزی ها و زخم ها
کوره اش را داغ تر می کرد . جرعه ای آب خواسته بودی نه برای اینکه سیراب شوی، تا شاید لبان چروکیده ات رمقی یابند یا زبان به
کام چسبیده ات جدا شود . مثل همیشه گفتی (فدای لب تشنه ات یا ابا عبدالله) و آن جا بود که آمد، قدح باده بدست تا نوشیدمش
من راحت شدم . الان هم این جا بود . کنارش ایستاده بودی انگار البته این جا که نه، توی گلزار روی تختت . «مادرت مرا به علی اکبر
قسم داده، هم او به خواسته اش می رسد و هم تو . شنیدم که به تو می گفت: وقتش است که برگردی به این آرزویت هم می رسی »

. . . و این ها آمدند . بلندم می کنند . دارند کجایم می برند . زیر نگاهشان دارم له می شوم . توی وانتی می اندازندم کنار چند تا مثل
خودم و تلی از استخوان . . . . خدایا کجا بودم و کجا آمده ام . هر روز گروهی جدید می آیند و نگاهم می کنندو می روند . بعضی ایشان
دندان قروچه می کنند، بعضی ها اشک که توی چشمانشان می دود را زود خشک می کنند و بعضی آب دهان می اندازند و داد و
بی داد می کنند .

– ضابط سعداوی اسمع اجلب مسحوق الف فورا و غطه بالمسعوق لان ان لایبقی منه شی افهمت

– بخدمتک سیدی (۲)

باز خدا را شکر که حالا دیگر مثل آن روزها کتکم نمی زنند . می آیند و می روند بعضی زیر لب چیزی زمزمه می کنند و بعضی
سرپایی می زنند .

. . . محمد رضابه خدا بگویم چه کار بکندت . آخر این هم آرزو بود که کردی .

مردم آرزو می کنند و صاحب، ما هم آرزو می کند . آخر یکی نیست به این پسر بگوید مرد حسابی بالای تخت توی گلزار شهدا کنار
علی اکبر و علی اصغر چه مشکلی داشت که پاهایت را توی کفش کردی که باید برگردم .

«آرزوی آفتاب دارم نه آفتاب داغ عراق »

آخر اگر تو این آرزو را نمی کردی، مگر این آفتاب جرات داشت که توی این سه ماه من را این جور سیاه کند و بسوزاند .

به این پودر فاسدکننده نگاه کن (۳) ، سه روزه پوست و چشم ها را می گنداند یک هفته ای امهاء و احشاء را پودر می کند و بعد از دوماه
دیگر اثری از استخوان هایم باقی نمی ماند . نمی بینی که بی خیال و نا امید روی من جاخوش کرده . آخر آقا خودشان سفا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.