پاورپوینت کامل از نجف تا عشقعلی، همراه پا برهنه ها ۳۲ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل از نجف تا عشقعلی، همراه پا برهنه ها ۳۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل از نجف تا عشقعلی، همراه پا برهنه ها ۳۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل از نجف تا عشقعلی، همراه پا برهنه ها ۳۲ اسلاید در PowerPoint :

۴۲

به دنبال مادری بهشتی می گشتم; مادری که بشود هوای خوش باغ های سرسبز بهشتی را از نگاهش حس کرد، او بیشتر از آنکه
اهل حرف باشد، اهل عمل است . آن سان که فکر می کنی سال هاست در کلاس عرفان زانو زده است . او حقیقتا اهل عمل است;
بیشتر از آنان که عمری را به کسب علم ظاهر پرداخته اند . کوچه پس کوچه های محله عشقعلی را پشت سر گذاشتم . درست روبه
روی دری طوسی رنگ; زنگ را به صدا درآوردم . از دوستان شنیده ام که این منزل پایگاه و محل رسیدگی به محرومین است .
بعداز سلام و احوال پرسی چون حالش خوب نبود، روی تختش نشست; و من در مقابلش زانو به زمین زدم تا بیاموزم . بالای
سرش تصویر یک روحانی بود که بعدا فهمیدم همسر ایشان و از علماء به نام بوده است . مادر یکی از شهیدان زنده ی انقلاب است
که شخصا سال ها پرستاری او را به عهده داشت . با زبان خودش با او آشنا شوید، پای سخنان گرم خانم روشن دل .

دیدارآشنا: از اینکه فرصتی به ما دادید ممنونیم . نام تان چیست؟ چقدر سن دارید؟ از جوانی تان بگویید و از ازدواجتان .

– نام من فاطمه است . حدودا هشتاد سال سن دارم . در جوانی هم گام با پدر ومادر بودم و به قرآن و دعا علاقه ی زیادی داشتم .
بعضی از دعاهای مفصل را حفظ کردم و هنگامی که دختر خانه بودم، مادرم ماهی یک بار مرا به حرم امیرالمومنین ( علیه السلام)
می برد، آن هم شب هنگام که نامحرم ما را نبیند . در سن ۱۴ سالگی با یک روحانی اهل علم و با فضیلت ازدواج کردم . ایشان ۴۰
سال داشتند که به پدرم پیشنهاد ازدواج بامن رادادند و ملاک پذیرش پدرم و به تبع آن پذیرش خودم، میزان بالای علم و ایمان و
اجتهاد ایشان بود و من به محض ازدواج با ایشان سعی و تلاشم را در جهت تحمل سختی ها و هم دردی با همسرم شروع کردم .

دیدارآشنا: چه عاملی باعث شد به نجف اشرف مشرف شوید، چند سال آن جا بودید؟

– پدرم آیت الله شیخ جواد شیرازی به نجف اشرف مهاجرت کردند و بنده این توفیق را پیدا کردم که در جایی دیده به دنیا بگشایم
که آسمان فیروزه ای اش به گنبد زرین بارگاه مولا امیرالمومنین ( علیه السلام) مزین شده بود . و تا سال اخراج ایرانیان از عراق
مقیم نجف اشرف بودم .

دیدارآشنا: شما در نجف اشرف به چه کارهایی مشغول بودید؟

– بنده در نجف خیاط خانه یا به تعبیر امروز، آموزشگاه خیاطی داشتم و ضمن اینکه به دختران آموزش می دادم آن ها را با مسایل
دینی هم آشنا می کردم . یکی از شرایط شرکت آن هادر کلاس من این بود که باحجاب و با وقار به تمام معنا باشند . بین من و آن ها
ارتباط صمیمانه ی بسیاری حاکم بود که اکنون بعد از گذشت سی سال این ارتباط عاطفی بین ما برقرار است و روابط گرممان
ادامه دارد . همه ی آن ها در حکم دختران من هستند .

دیدارآشنا: از چه راه هایی دین را در تربیت فرزندانتان دخالت دادید؟ آیا در این زمینه موفق بودید؟

– ما سعی می کردیم از راه عملی فرزندانمان را در معرض تربیت دینی قرار دهیم . بچه ها می دیدند که نماز را به وقت می خوانیم،
نماز شب می خوانیم، آن ها هم مثل ما به نماز می ایستادند . بعد از نماز صبح، دعا و قرآن می خواندیم . هیچ گاه به یاد ندارم
فرزندانم در بین نماز صبح و طلوع آفتاب در خواب باشند . حاج آقا بچه ها را تشویق به بیدار نشستن می کردند . آن ها هم بیدار
می ماندند و عبادت می کردند . من اکنون هم که فرزندانم هرکدام برای خودشان جایگاه خاصی پیدا کرده اند، اثرات تربیت آن
روزها را در رفتارشان مشاهده می کنم . آن ها می دیدند که ما به حقوق دیگران احترام می گذاریم و تحمل آزار دیدن و مشکلات
همسایه ها رانداریم، آن ها هم این گونه شدند .

دیدارآشنا: درمسیر تربیت دینی چه کسی الگوی شمابود؟

– الگوهای زیادی بودند که از نزدیک شاهد تقوای عملی و فضایل آن هابودیم . نورانیت ایمان و تلاش شبانه روزی آن ها در کارهای
خیر مارا تشویق می کرد که به آن ها اقتدا کنیم .

دیدارآشنا: وقتی حرم حضرت امیر ( علیه السلام) می رفتید، به یاد حضرت علی ( علیه السلام) بودید یا به یاد حضرت زهرا ( علیها
السلام) می افتادید؟

– بیشتر مظلومیت حضرت امیر ( علیه السلام) که هنوز هم به شکل های مختلف محسوس است .

دیدارآشنا: یاد کدام خاطره ی زندگی این زوج بزرگوار می افتید؟

– به یاد مقامات والای آن ها می افتم که از مردم پنهان ماند و کسی نتوانست به قدر و منزلت و حقیقت آن ها پی ببرد .

دیدارآشنا: فکر می کنید خصوصیت کمک به محرومین را از کجا پیدا کردید؟

– خداوند توفیق مرحمت کرد که هم پدرومادر و هم همسرم بسیار عاطفی بودند، به حدی که اگر گریه ی بچه ی همسایه را
می شنیدند، خوابشان نمی برد و جویای احوال می شدند . در کوچه و بازار اگر مستمندی را می دیدند، در کمک به او کوتاهی
نمی کردند . در خانواده ای رشد پیدا کردم که غالبا در فکر محرومین بودند . این خدمت ما به محرومین حتی بعد از آمدنمان به
ایران و تاکنون به لطف خدا ادامه پیدا کرده است .

دیدارآشنا: الان با این وضعیت جسمی، از کمک به محرومین چه احساسی دارید؟

– احساس می کنم که بهترین عبادت و