پاورپوینت کامل مردی برای ابد ۳۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مردی برای ابد ۳۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مردی برای ابد ۳۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل مردی برای ابد ۳۴ اسلاید در PowerPoint :

۳۴

پرده ی اول: بازهم به یادش افتاده ای . به یاد لبخندی که جایش را به غم توی صورتش داد . در مسجد کوفه مشغول ذکر بودی که
آمد، یک حوری بهشتی با جامی از شراب بهشت برای تو . خواستی توجهی بکنی که یاد حرف استادت، مرحوم قاضی افتادی .
فرموده بود: «اگر در بین نماز، یا قرائت قران و یا در حال ذکر و فکر صورت زیبایی دیدید، توجه ننمایید و به دنبال عمل خود باشید .
» ذکر خود را ادامه دادی که دیدی برخاست و تو را دور زد و از طرف چپ آمد و جام را به تو تعارف کرد . باز بی توجهی کردی و روی
برگرداندی . (آن بهشت که تو در جستجوی آنی قابل مقایسه با بهشت نعمت ها و حور غلمان نیست . (دیدار بهشت اگر لذت دارد،
دیدار و لقای بهشت آفرین لذت بخش تر است)

این بار بود که لبخند لبانش رفت و چشمانش بارانی شد و با آن چشمان اشک بار رفت . چشمانی که هنوز هم وقتی به یادشان
می افتی، دلت می گیرد .

پرده ی دوم: تفنگ برنو شلیک می کند و هدفی که روی صخره ی دوردست است، به زمین پرتاب می شود . پدر دست برشانه ام
می گذارد و می گوید: «آفرین عبدالباقی جان! ، در این مدت خوب شکارکردن را یاد گرفتی، اما مواظب باش که هیچ وقت یک
جاندار را شکار نکنی »

– پس شکار به چه دردی می خورد؟

– شکار فقط وقتی جایز است که انسان بایک ضرورت حیاتی مواجه شود . من هرگز از تو راضی نخواهم بود، اگر – بی جهت – یک
جاندار را بکشی .

پرده ی سوم: ستاره های آسمان تازه شروع کرده بودند به چشمک زدن که دو پیر کنارهم نشستند . نسیم پاییز هزار و سیصدو سی
و هفت این دو پیر را در خود فرو می داد . یکی از کشور فرانسه بود و رییس مؤسسه ی ایران و فرانسه و دیگری از قم آمده بود و
حوزه ی علمیه .

پس از تعارفات، پرفسور هانری کربن شروع کرد به صحبت و دکتر نصر ترجمه می کرد .

«همه ی اطلاعاتی که مستشرقین تاکنون به دست آورده اند، از محیطهای اهل تسنن بود . و برای شناخت اسلام از کتاب های اهل
سنت فراتر نرفته اند . به همین جهت مذهب تشیع – آن چنان که باید – به دنیای غرب معرفی نشده و به اعتقاد من باید به حقایق
اسلام از دریچه ی این مذهب نگاه کرد .

به همین دلیل، علاقه مندم که با دانشمندان مذهبی شیعه از نزدیک تماس گرفته و از آن ها کمک فکری بگیرم …»

این دیدارها چندسال ادامه یافت و علامه طباطبایی هر دوهفته با اتوبوس از قم به تهران می رفتند، تا با پرفسور کربن مباحثه ی
علمی داشته باشند و مجموع این مذاکرات در کتاب «شیعه » چاپ شد .

پرده ی چهارم: بیست و هفت روز بود که استاد، تمام کارهایشان را تعطیل کرده بودند و از همسر بیمارشان پرستاری می کردند .
آن روز، خبردار شدیم که همسرشان فوت کرد و برای عرض تسلیت خدمتشان رفتیم . استاد، یعنی فقیه و عالم و عارف و مفسر
بزرگ اسلام، برای همسرشان شدیدا گریه و بی تابی می کردند . من به ایشان عرض کردم:

– ما باید درس صبر را از شما بیاموزیم، چرا بی تابی می کنید .

– او بسیار مهربان و فداکار بود و اگر همراهی ایشان نبود، من موفق به نوشتن و تدریس نمی شدم .

تا سه چهار سال پس از فوت همسرشان هرروز، بعد از آن هم دو روز در هفته (دوشنبه و پنج شنبه) برسر مزارش می رفتند و ممکن
نبود این برنامه را ترک کنند . می گفتند: «بنده ی خدا باید قدرشناس باشد، اگر آدم نتواند حق مردم را ادا کند، حق خدا را هم
نمی تواند ادا کند .»

پرده ی پنجم: شهادت آقای بهشتی و یارانش همه ی مارا شوکه کرده بود . می دانستیم که چقدر علامه به شهید بهشتی علاقه مند
است . علامه مدتی بود دچار بیماری شدید عصبی و بستر بودند; برای همین نمی خواستیم این خبر ناگوار بیماری شان را شدت
دهد; ولی وقتی یکی مان به اتاق علامه رفت، فرموده بودند: «چه به من بگویید و چه نگویید، من آقای بهشتی را می بینم که در
حال صعود و پرواز است .»

پرده ی ششم: صدای دل خراش گربه که حالا از ته چاه بالا می آمد، همه را کلافه کرده بود . از همه بدتر این که پدر بی قرار مدام
دورچاه حیاط پشتی راه می رفت و از این ناراحت بود که چرا ما غفلت کرده ایم و در چاه را نگذاشتیم و گربه در چاه افتاد . همه اش
برای گربه گوشت و غذا می ریخت . آخرش دنبال چاه کن فرستادند و هزار و پانصد تومان قبل از انقلاب، برای حفر چاه و سالم
درآوردن گربه با آن تنگ دستی و احتیاج، خرج کردند .

پرده ی هفتم: در جواب جوانی بیست و دو ساله ای که از تسلط هوای نفس برخود شکایت کرده بود و راه تسلط بر نفس را خواسته
بود، نوشته بودند:

«لازم است همتی برآورده و توبه ای نموده و به مراقبه و محاسبه بپردازید . هرروز که هنگام صبح بیدار می شوید، قصد جدی کنید
که در هر عملی که پیش می آید، رضای خدا را مراعات خواهید نمود، آن وقت در هرکاری که می خواهید انجام دهید، نفع آخرت را
منظور خواهید داشت، به طوری که اگر نفع ضروری نبود، انجام ندهید و وقت خواب، چهار پنج دقیقه در کارهایی که در روز انجام
داده اید، فکر کرده و یکی یکی از نظر خواهید گذراند . هرکدام مطابق رضای خدا بود، شکر کنید و هرکدام تخلف شده، استغفار .
این رویه را هرروز ادامه دهید، هرچند در ابتدا سخت است، ولی کلید نجات و رستگاری است و هرشب پیش ازخواب، اگر توانستید
سوره های حدید، حشر، صف، جمعه و تغابن را بخوانید و اگر نتوانستید، سوره ی حشر را بخوانید و پس از بیست روز حالات خود را
برای من بفرستید»

× × ×

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.