پاورپوینت کامل به بهانه ی جوانی ۳۹ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل به بهانه ی جوانی ۳۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل به بهانه ی جوانی ۳۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل به بهانه ی جوانی ۳۹ اسلاید در PowerPoint :

۱۶

همه می دانند در جوانی اوج تمام احساسات، غرایز و در یک کلام همه ی آنچه در نهاد آدمی است، آشکار می گردد . جوان اگر
خشمگین شود، بترسد، شاد شود، فکر کند، به هیجان آید، لذت ببرد، در همه ی آنچه با حیوان مشترک است و یا آنچه که تنها در
نهاد آدمی نهان است، همه و همه در اوج خواهد بود .

زیرا در اوج قدرت است و این تنها دوره زندگی می باشد که این قدرت ها تجربه می شود، و حال سئوال اساسی این است:

چرا انسان به این مرحله از قدرتمندی می رسد؟ هدف چیست؟ چه چیز باید با این قدرت به دست آید؟ …

آیا صحیح است به بهانه ی این که در اوج غرایز حیوانی قرار می گیریم، تنها به لذت های حیوانی بسنده کنیم؟ خوردن، خوابیدن و
لذت جنسی بردن، هرزمان خشمگین می شویم، مثل حیوان رفتار کردن، هرزمان می ترسیم و یا شاد می شویم مثل حیوان بودن،
شاید این چند جمله ی آخری به مذاق خیلی ها خوش نیاید اما با بررسی رفتار حیوانات و مقایسه آن با برخی اعمال و رفتار برخی
انسان ها و هم چنین در نظر گرفتن جوانب مشترک انسان و حیوان این جمله به طور کامل حس گردید .

نوع پوشش در ارتباطات اجتماعی مشخص کننده ی بسیاری از مسائل می باشد، انسان در برخورد اول نوع پوشش شخص را برای
بر قرار کردن نوع ارتباط در نظر می گیرد . این یک قاعده و اصل است، که ما از نوع پوشش طرف مقابل به برخی خصوصیات
درونی وی پی می بریم .

نوع پوشش حتی در ارتباطات بین حیوان با جنس مخالف خودش نیز در طبیعت مشخص کننده ی اهمیت پوشش می باشد،
چنان که در طبیعت جنس نر معمولا زیباتر از جنس ماده می باشد که البته در پرندگان بیش تر یافت می گردد، در دیگر گونه های
حیوانی جنس نر از نظر پوشش دارای ویژگی می باشد، اما در گونه ی انسانی تفاوت چندانی یافت نمی شود . چنانچه اگر مردی
بخواهد خود را به شکل زن در آورد و یا بالعکس قادر خواهد، زیرا لباس و پوشش انسان کاملا جدای از جسم اوست .

انسان با انتخاب نوع لباس، نوع ارتباط اجتماعی خود با جنس مخالف و هم چنین سایر اقشار و افراد جامعه انسانی را مشخص
می گرداند .

در پناه چادرش

تاکسی نگه می دارد، هر سه زن پیاده می شوند . به طرف ایستگاه حرکت می کنند، دختر جوان عینکی به ایستگاه که می رسد
چادرش را مرتب می نماید، دختر دیگر آرایش غلیظش را در آینه درست می کند، زن نگاهی به دختر چادری می اندازد، نگران به
انتهای خیابان خیره است، گره (ریز) روسری اش را محکم می نماید، زن نگران می گوید: «خدا کند که اتوبوس زودتر بیاید .» دختر
چادری لبخندی به صورت زن می زند، نگاه مهربانش را نثار زن می کند و آرام و مطمئن می گوید: «ان شاالله که می آید .» دقایقی
می گذرد، مینی بوس سر می رسد، دختر به سمت مینی بوس می رود، مسیر را از راننده می پرسد، بعد سوار می شود، زن هم
شت سرش سوار می شود، دختر دیگر هنوز با آرایشش ور می رود توجهی به آمدن مینی بوس ندارد . مینی بوس حرکت می کند . هر
دو کنار هم می نشینند . زن و دختر خیلی زود با هم گرم صحبت می شوند . از مینی بوس پیاده می شوند . زن نگران می گوید: «خدا
لعنت کند این دخترهای بی بند و بار را به خاطر این هاست که ما هم امنیت نداریم .»

دختر چادری لبخندی می زند، زن ادامه می دهد: «اگر دخترها این قدر ولنگ و باز نبودند، پسرها هم این قدر پر رو و بی شرم
نمی شدند .»

محرم، نامحرم

جوان خوش قد و قامت چشم بر زمین می دوزد، صورتش را در میان دستانش پنهان می کند، با آخرین کلماتی که قاضی از حکم
می خواند، دستانش را از روی صورتش بر می دارد، در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده، با صدای گرفته برای آخرین بار از خود
دفاع می کند .

کشته شدن زنی به دست برادرزاده اش مدتی تیتر روزنامه ها و مجلات شده بود و حالا آن جوان در محضر دادگاه می خواهد از
انگیزه های خود برای این عملش پرده بردارد . تا کنون هیچ روزنامه و مجله ای مطلبی در این خصوص نداشتند، اما حالا قرار است
او با زبان خودش همه چیز را روشن کند .

او دانشجوی رشته ی مهندسی است و یکی از بهترین دانشجوها می باشد، نمرات عالی او، رتبه و امتیازش سئوالی در ذهن همه بر
جای گذاشته: چرا با این همه موفقیت مرتکب چنین جنایتی شده است؟! اساتید، دوستان، آشنایان و خانواده اش و همه ی آنانی که
او را می شناسند، در بهت و ناباوری اند . منتظرند که سکوت را بشکند . شاید با گفته های او، بهت سنگین شکسته شود . حسرت و
اندوه بر چهره ی مردی که او را استاد صدا می کردند، سنگین تر است .

فقط جوان و قاضی در اتاق هستند و بقیه در پشت در بسته منتظرند، جوان سکوت اتاق را می شکند، با لحنی آرام و شمرده
می گوید: «آقای قاضی ! چهارده ساله که بودم، تنها عمه ام به مناسبت نوروز به خانه مان آمد، مرا در آغوش گرفت و غرق بوسه کرد
و چون در اوج شهوت و احساس بودم تحریک شدم و این اولین باری بود که توسط عمه ام تحریک شدم .»

شرمگین سر به زیر می افکند، ادامه می دهد: «شاید پیش خودتان بگویید چه آدم بی شرف و پستی هستم، اما غریزه ی یک نوجوان
چهارده ساله این چیزها سرش نمی شود، در ضمن ببخشید که من بی پرده سخن می گویم، می خواهم عقده ای را که باعث
جنایت کار شدن من شد، را برای همه بگویم، این عقده ی چند ساله بود، نه یک شبه .»

بعدها بارها و بارها عمه ام با پوشش بسیار بد در مقابل من ظاهر می شد; لباس های تنگ، لباس های نیمه عریان، من هم تحریک
می شدم، اما کار خاصی نمی توانستم انجام دهم، فقط از شرم و خجالت گاهی آب می شدم . خودم را سرزنش می کردم، اما تقصیر
من نبود، من هیچ عکس العملی نداشتم . فقط می دیدم که عمه ام چقدر بد جلو من ظاهر می شود .»

سال های دبیرستان سپری می شد، خانه ی عمه ام به خانه ی ما نزدیک نبود، اما عمه ام هفته ای لااقل یک بار به خانه ی ما می آمد .
عمه ام تنها لباس پوشیدنش نامناسب بود، من در خانواده ام مادر و خواهرم را می دیدم، اما آن ها لباس پوشیدنشان نامناسب نبود،
اهل نوار، ویدئو، ماهواره و هیچ چیز دیگری نبودم، تنها سرگرمی من همین تلویزیون و گاهی هم سینما بود، عمه ام تنها عاملی بود
ک