پاورپوینت کامل دختری که به پدرش زندگی بخشید ۳۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل دختری که به پدرش زندگی بخشید ۳۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دختری که به پدرش زندگی بخشید ۳۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل دختری که به پدرش زندگی بخشید ۳۳ اسلاید در PowerPoint :
۳۲
نمی خواهم که گردد ناخن من بند در جایی
مگر گاهی که خاری را برآرم از کف پایی
(صائب تبریزی)
«لوری لی » در مطب پزشک را بازکرده و می کوشد خون سردی اش را حفظ کند، ولی لختی نمی گذرد که نشانه ای از بیم و هراس
درچهره اش هویدا می گردد . البته این حالت گذراست و باردیگر آرامش در سیمایش نقش می بندد .
وی می گوید: من «لوری لی رایت » هستم و آمده ام تا دکتر شیلد را ببینم .
منشی دسته ای برگه (فرم) به او می دهد . «لوری » در اتاق انتظار، روی صندلی بین مادر ونامزدش «مارک » می نشیند و شگفت زده
می گوید: «چه خبر است این همه برگه » بعد، اضافه می کند: من این جا برای مردن آمده ام و باید تمام این ها را کامل کنم؟»
این دختر سی و دو ساله می خواهد زندگی پدرش را نجات بخشد . او تا چند روز دیگر کلیه ی چپش را به پدرش هدیه خواهد کرد .
مادرش، مارگیل می گفت: وی از مدت ها پیش، قلب خویش را به پدرش تقدیم کرد . بی تردید اگر ضرورتی ایجاب می کرد، او بیش
ازاین ها دست به فداکاری می زد!
دکتر چاک شیلد در اتاق معاینه برای لوری می گوید که چه شرایطی درانتظارش است . وی می افزاید به احتمال زیاد همه چیز رو
به راه می شود . دختر جوان تمامی آزمایش ها را پشت سر نهاده است . او سرش را به نشانه ی تصدیق تکان می دهد و بیان می دارد:
«من حتی آزمایش های روانی را نیز گذرانده ام .»
مارک به شوخی می گوید: او می بایست این مراحل را سپری می ساخت .
شیلد می گوید، اگر ادعا کند که هیچ پیشامدی روی نخواهد داد، دروغ گفته است . این هشت صدمین جراحی کلیه است که وی
انجام داده است، ولی در ضمن چهارمین عمل با استفاده از روش لاپروسکوبی (۱) شمرده می شود . مزیت شیوه ی یاد شده این است
که عوض ایجاد شکاف بیست و پنج سانتیمتری به روی جداره ی شکم، تنها خراشی جزیی به روی آن به وجود می آورند، با همه ی
این ها، چنانچه اتفاقی روی دهد، او شکمش را به سبک قدیم باز خواهد کرد، تا نجاتش دهد .
لوری لی می گوید: «من به شما اطمینان دارم .» رابرت رایت، پدر لوری لی دبیر یک دبیرستان و مسؤول اتحادیه ی معلمان بود .
پدر و پدربزرگ رابرت، هر دو به علت نارسایی کلیه در سی و هفت سالگی از میان رفته بودند . در آن زمان افزون بر شش صد هزار
نفر در کشور دچار بیماری کلیه بودند .
هنگامی که در بیست و هشت سالگی، آزمایش های ساختزادی (ژنتیکی)، وجود این بیماری را در او ثابت کرد، پزشک معالجش
گفت که امکان دارد وی نیز در سی و هفت سالگی جان ببازد . برای همین خاطر، رابرت سعی می کرد که حداکثر سود را از عمرش
ببرد . در آن هنگام، همسرش مارگالی بر این باور بود که شوهرش به جای مبارزه با بیماری، آن را مسخره می پندارد .
در سال هزار و نه صد و هشتاد و هشت رابرت چهل و هشت ساله شد . از همین روی، یک سال دست از کار کشید و سفر به دور دنیا
را شروع کرد .
ولی پیوسته اسیر بیم و هراس بود – به ویژه ترس از مرگ به سبب بیماری و محکومیت به زندگی که با آن قرین بود .
رابرت می گوید: «بعد از تشخیص بیماری، پزشک به من و مارگیلی توصیه کرد که نباید بچه دار شویم . بنابراین نوزاد دختری به نام
لیل را به فرزندی قبول کردیم .»
از این عمل، مدتی نگذشته بود که مارگیلی باردار شد و در هزارو نه صد و شصت و نه لوری لی متولد گردید .
رابرت می گفت: «از آن به بعد سی ویک سال را با این خیال سرکردم که خود را مسؤول زندگی آتی دخترم می دانستم .»
لوری لی بدون تشویش از این مرض رشد می کرد . وی به زندگی عشق و علاقه داشت، به شدت سرگرم کار و فعالیت بود و پدر و
مادرش را به حد پرستش دوست می داشت . از نظر او پدرش آدم نازنینی بود که گاهی به وی اجازه می داد به جای شام چند عدد
شیرینی بخورد، یا این که او و خواهر ناتنی اش را به شنا و اسکیت بازی ببرد .
لذا یک سال و نیم قبل وقتی پزشکان گفتند که وی با اهدای کلیه، امکان دارد بیش تر زنده بماند، لوری لی بی درنگ داوطلب این
کار شد . ناگفته نماند که دراین میان، لیل و دومین همسر رابرت یعنی کارن هم آماده ی اهدای کلیه هایشان بودند .
چنانچه لوری لی، از راه ارث به این بیماری دچار نمی شد، از لحاظ سازگاری گروه خونی، بهترین کس بود .
پدرش تاکید می کرد که نباید آزمایش بدهد .
رابرت می گفت ترجیح می دهد با دیالیز (۲) به زندگانی اش ادامه دهد .
پدر از هر وسیله ای که می توانست برای بازداشتن دخترش سود می جست، ولی دختر جوان حاضر نبود دست از عقیده اش بردارد .
در فوریه سال دوهزار و یک رابرت و کارن از سفری به جنوب اقیانوس آرام برگشتند .
لوری لی با مژده ای تحت این عنوان که: «من آزمایش داده ام » در فرودگاه به استقبال آنان رفت .
رابرت پرسید: «چه آزمایشی؟»
– آزمایش برای این که ببینم آیا می توانم یک اهدا کننده باشم؟
پدرش یکه خورد . آن شب تا سحر گریه سر داد . صبح که شد، هراسان و ترسان با بیمارستان تماس گرفت، تا از نتیجه ی آزمایش با
خبر شود .
معلوم شد لوری لی، این مریضی را ندارد و می تواند یکی از کلیه هایش را اهداء کند . در یک لحظه، سی سال احساس گناه از دل
پدر زایل شد . اینک رابرت می توانست با خی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 