پاورپوینت کامل طشت هایی پر از شفا ۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل طشت هایی پر از شفا ۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل طشت هایی پر از شفا ۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل طشت هایی پر از شفا ۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۱۳

طباخ پیچ کوچه را که پیچید، صدای روضه واضح تر شد و دل طباخ بیش تر به شوق و طپش افتاد .

در خانه ی وقفی بزرگ محله، هرسال این موقع، پرچم سیاه مرثیه خوانی امام حسین ( علیه السلام) را بالا می بردند . واعظ مشهور
شهر اصفهان را دعوت می کردند و از بعدازظهر صدای روضه بلند می شد .

طباخ از دالان قدیمی خانه ی وقفی گذشت و سرجای هر روزش رفت و نشست . چشمش که به منبر امام حسین ( علیه السلام)
افتاد هق هق گریه اش بلند شد . پیرمرد کنار دستش با تعجب او را نگریست و با خود گفت: آقا که هنوز روضه نخوانده و دوباره
طباخ را نگاه کرد . این بار چیز تازه ای دید و گفت: «حاج یدالله …» و شک کرد . پیش خود گفت: «این حاج یدالله آشپز محله ی
خودمان است . پس چطور … . او دستش را روی شانه ی طباخ گذاشت . طباخ برگشت و او را نگاه کرد . پیرمرد با لهجه ی غلیظ
اصفهانی گفت: «شوما که …» طباخ گریه کرد و گفت: «درست است! من بدنم لک و پیس بود . می بینی که حالا خوب شده ام …» از
گفتگوی آن دو، بقیه ی مستمعین نیز توجهشان جلب شده بود . کم کم دور آشپز شلوغ شد . آشپز گریه می کرد . لابه لای گریه اش
چیزی می گفت و مردم هاج و واج او را می نگریستند .

مجلس روضه آشکارا به هم خورده بود . واعظ، بالای منبر سعی می کرد مجلس را جمع و جور کند، ولی نمی شد . بالاخره، کلامش
را قطع کرد و پرسید: «مثل این که آن جا کنار حوض خبر تازه ای است . به ما هم بگویید» پچ پچ مردم قطع شد و یکی با صدای بلند
گفت: «به روح مطهر سلطان خراسان، آقا علی بن موسی الرضا ( علیه السلام) صلوات!» بانگ صلوات ناگهان بالا گرفت و تمام شد .
گریه و سوز و حال طباخ کم و بیش به سایرین نیز صدایت کرده بود . از پیرو جوان گوشه های چشمشان تر شده بود . واعظ دوباره
گفت: «چه خبر شده است » یکی بلند گفت: «حاج آقا، آقا امام رضا ( علیه السلام) به این حاجی خودمان کرامت کرده اند .» واعظ
روی منبر جمع و جورتر نشست و گفت: «جلوتر بیایید ببینم چه شده است؟» وصلوات داد . بانگ صلوات این بار پرشورتر از قبل در
مجلس پر کشید . دوباره یکی گفت: «حاج آقا ایشان را که می شناسین . آشپز وطباخ سرشناس محله ی خودمان اند . خودشان
می گویند نیم ساعت پیش آقا امام رضا ( علیه السلام) شفاشان داد …» بانگ صلوات دوباره بالا رفت . واعظ گفت: «راه بدهید، آقا
خودتان بیایید جلوی منبر و تعریف کنید ببینم چه شده است .»

مردم کوچه دادند طباخ را به جلو راندند . طباخ کنار منبر آمد و روبه روی مردم ایستاد . واعظ گفت: «خب حاج یدالله بگویید
ببینم چه شده؟»

آشپز صدایش را صاف کرد و با صدایی لرزان گفت: «آقایان محترم، مرا ببخشید . من سواد زیادی ندارم . آشپزی هستم که درست
هم نمی توانم حرف بزنم . این جا، کنار منبر امام حسین ( علیه السلام) جای من نیست . ولی دستور آقا و شما را نمی توانم زمین
بیندازم . حقیقتش یک ساعت پیش بود که مثل هر روز به این مجلس بی ریای امام حسین ( علیه السلام) آمدم .

آقای میرلوحی منبر بودند و درباره ی معجزات و کرامات آقا امام رضا ( علیه السلام) حر

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.