پاورپوینت کامل سید، سلام علیکم ۱۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل سید، سلام علیکم ۱۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سید، سلام علیکم ۱۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل سید، سلام علیکم ۱۳ اسلاید در PowerPoint :
۱۲
به کنار حوض که می رسی. ناگهان خشکت می زند. صبر کن ببینم این مرد خوش بیان و عالم
عرب … نکند که … وای خدای من به جایی که باهم نشسته بودید می روی، نه نیست آری
خودش بود. دورتا دور مسجد را نگاه می کنی. افتان و خیزان دور تا دور طولانی مسجد را
می گردی، خدیا همین جا بود پس کجاست؟ دوباره، همه جا را می گردی مقام ابراهیم، مقام
نوح، مقام امام سجاد، مقام امام صادق و … مقام امام زمان. نه هیچ کس نیست. تو
مانده ای و مسجد سهله زیر بارانی از آب و تاریکی و سرما و غربت بغضت را آزاد می کنی
و بر سرت می کوبی: مولای من کجایی؟
شاید آن گوشه باشد که به نماز ایستاد و تو به او اقتدا کردی. دوان دوان بیرون
می روی کنار مسجد، اتاقک کوچک مسجد زید، همانجا که پس از نماز و دعایش نگاهی به تو
کرد و گفت: «سید گرسنه ای خوب است که شام بخوری». از زیر عبایش سفره ای درآورد:
چندخیار سبز و تازه رسیده در چله زمستان و سه قرص نان میزبان شما دو نفر بودند.
مسجد زید را می گردی، هنوز در و دیوار مسجد بوی او را دارد و نوای او را تکرار
می کند. ولی او دیگر نیست. با خود می گویی: باید سرجای اول برگردم. شاید کاری داشته
و دوباره همانجا برگردد. به گوشه مسجد می دوی، مقام امام صادق، هنوز قلیان و قوریت
همان گوشه چرت می زنند: نگاهشان می کنی: داغ دلت تازه می شود و در گوش هایت طنین
صدای لرزنده: «این ها تشریفات اضافی زندگی است و ما از این اضافه ها دوریم، چای و
قلیان تعارفش کردی که این را گفت. ای کاش رهایت نمی کردم. ای زاده مقربان، ای پسر
ماه های تابان و ستارگان درخشان، کجا رفتی و باز کدامین زمین پای تو را چشمانش جای
داده …
آن شب باد زوزه می کشید و قطره های باران و سوز سرما را در بیابان می پاشید. نجف به
غروب می نشست که یکه و تنها به سوی کوفه به راه افتادی. دیر شده بود آری ولی چه
می شد کرد؟
فقط سه یا چهار شب چهارشنبه دیگر مانده بود … مگر می شد رهایش کرد؟! گرفتم جواب
تاول های پایت را دا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 