پاورپوینت کامل هرچه دارم از عنایت اهل بیت است ۷۲ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل هرچه دارم از عنایت اهل بیت است ۷۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل هرچه دارم از عنایت اهل بیت است ۷۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل هرچه دارم از عنایت اهل بیت است ۷۲ اسلاید در PowerPoint :

۸

گفت وگو با دکتر امیرحسین خوش گفتار، محقق جوان و استاد دانشگاه

به سراغ جوانان موفق بروید، با آن ها مصاحبه کنید، سؤالات کاربردی از آن ها
بپرسید واز همه مهم تر، «الگوسازی کنید» همین چهار نکته ای که مخاطبان نشریه به ما
گفتند برای ما راه گشا بود و فتح بابی شد برای این که برای مصاحبه سراغ جوان ترها
برویم.

دکتر امیرحسین خوش گفتار، تازه سی ساله شده و حدود پنج سال است که در میان محافل
علمی، استادان و دانشجویان دانشگاه مطرح شده است. شاید این نکته اغراق نباشد که این
دانشمند جوان را خارجی ها و به عبارتی دنیای غرب بهتر از ما می شناسند. تحقیقات
علمی دامنه داری که در زمینه رشته اصلی اش (خاک شناسی) انجام داده و مقالاتی که در
کنفرانس های علمی خارج از کشور داشته، باعث شده در همین دوره جوانی، مراتب علمی را
یکی پس از دیگری طی کند. جالب این که این دانشمند جوان را هنوز هم بچه های محل و
دوستان قدیمی اش با صفت ها و ویژگی های دیگر _ خارج از مباحث علمی _ می شناسند:
حسین خوش گفتار همان که نماز جماعتش ترک نمی شود، حسین که فوتبال خوب بازی می کند،
حسین که …

دکتر خوش گفتار با آن که عازم سفر استرالیا بود در دو سه وعده به ما وقت داد و سر
فرصت به سؤالات ما جواب گفت. اگر در این گفت وگو کمی زبان مصاحبه، صمیمی و همراه با
طنز است بگذارید به حساب صفای دل این دانشمند جوان.

از همین ابتدای مصاحبه از خودم می پرسم چند نفر از جوانان بعد از این که مصاحبه
را می خوانند به این باور می رسند که می توانند مثل این استاد جوان باشند؟ و این که
مسئولان مملکت ما چه قدر به فکر استادان جوان و آینده سازما هستند و حاضرند برای
تربیت آن ها نقش ایفا کنند؟

حتماً در کودکی از شما پرسیده اند که می خواهی چه کاره شوی، چه جوابی به این سوال
می دادی؟

می گفتم می خواهم معلم شوم.

چرا؟

به این کار خیلی علاقه داشتم؛ الان هم برای این کارم انگیزه و علاقه خاصی دارم.

بیش تر استاد دانشگاه و معلم هستی یا محقق؟! کدام را بیش تر دوست داری؟

تحقیق را خیلی دوست دارم هرچند وظیفه ما در ابتدا درس دادن است؛ اما بدون تحقیق
کار ما کامل نیست. این یک حقیقت است. تحقیق برای ما از دو جهت لازم است هم از این
جهت که در یک مدرس دانشگاه باید پتانسیل تحقیق باشد و هم این که اگر تحقیق نکنیم
بیش تر پیشرفتی نخواهیم داشت.

در تحقیق، هنجارشکنی کرده ای و حر ف های تازه داری یا حرف های استادانت را تکرار
کرده ای؟

نه! به خلاقیت، توجه خاصی داشته ام. دانشجویانم هم بارها اشاره کرده اند که نحوه
درس دادن و برخوردت با دیگران متفاوت است؛ اما جایی که بحث علمی باشد نظرم را
گفته ام هرچند خلاف نظر استادان دیگر باشد.

ظاهراً که خیلی کم رو هستی؟

درست است! اما در مسائل علمی، وضعیت فرق می کند.

شده جلوی دانشجویان علمی کم بیاوری یا تو را دست کم بگیرند؟

خیلی کم اتفاق افتاده.

باتوجه به ذهنیتی که به صورت عموم از یک استاد دانشگاه وجود دارد، شده تو را با
یک دانشجو اشتباه بگیرند؟

گاهی اتفاق افتاده مرا بادیگر دانشجویان اشتباه گرفته اند؛ حق هم دارند اکثر
استادان مسن هستند و مرا هم نمی شناختند؛ ولی در همان جلسه ابتدای کلاس برایشان حل
می شد.

عده ای از جوان ها ته دلشون این آرزو رو دارن که پاشون برسه به آن طرف آب، نظر تو
در این باره چیه؟

سفرخارجی، یعنی رفتن و دنیای خارج را دیدن بسیار مفید است؛ اما هدف مهم است باید
دید شخصی که دنبال سفر خارج است دنبال چی رفته چه قدر به دنبال شناخت است؛ اما با
یک روز و دو روز این شناخت پیدا نمی شود مخصوصاً اگر دیدگاه او معرفتی نباشد. در
کل، برای یک تجربه و دیدن تنوع ها و رشد علمی، بسیار خوب است؛ سخن قرآن هم مؤید این
مطلب است: «قل سیروا فی الارض …» بنابراین ممکن است در سفر خارج هم، شناخت باشد و
هر لحظه اش خداشناسی و درس معرفت حق باشد مردم شناسی باشد و خلاصه برای خیلی ها درس
به همراه داشته باشد.

بسته دیدن محیط، ضعف های فکری و اغراق هایی که در توصیف دنیای غرب می شود باعث
شده بعضی جوان ها به صورت غیرمعمول و شاید غیرمعقول دنبال رفتن به سفر خارج باشند
یا کمی حریص شوند «الانسان حریص علی ما منع» فخرفروشی عده ای خارج رفته و جاذبه های
کاذب نفسانی و آزادی های بی قید وبند آن جا هم برای بعضی از مردم بی تأثیر نیست
به ویژه برخی جوانان که از نظر فکری و فرهنگی کم جنبه وسطحی نگرند. این موارد باعث
شده جوانان فکر کنند آن طرف آب، واقعاً خبری هست.

این را هم توجه داشته باشید که وقتی جوان احساس قید و بند کاذب داشته باشد و از
طرفی درباره آزادیی که در غرب وجود دارد بمباران فکری شود، مطمئناً انگیزه خارج
رفتن در این جوان ایجاد می شود؛ اما واقع امر این است که بسیاری از جوانان به این
انگیزه که این آزادی را فقط یک بار ببینند به آن جا می روند.

باور من این است که بسیاری از این جوانان وقتی به دنیای غرب راه می یابند و آن
ولنگاری را می بینند با نوعی احساس نفرت برمی گردند و فقط در حد بسیار ناچیز این
جمع ممکن است ته دل شان احساس رضایت و آرامش داشته باشند مسلماً آن هم موقتی و
محدود است.

سفرهای تحقیقی ات به چه کشورهایی بوده؟

سفرهای تحقیقی ام به کشورهای کره جنوبی، تایلند، کانادا، سوئد، دانمارک، روسیه و
آمریکا بوده؛ اما استرالیا و چین هم جزو برنامه های آینده ام می باشد.

بیشتر در آمریکا بوده ای؟

بله حدود نه ماه.

این کشورها از نظر تحقیقات چه قدر از ما جلوترند؟

در هر کشوری شرایط خاصی وجود دارد. من فکر می کنم کشور ما _ در قیاس با کشورهای
دیگر _ جایگاه خوبی دارد و مرتب این جایگاه علمی تقویت می شود براساس شاخص هایی که
وجود دارد مثل اختراعات و مقالات علمی که روز به روز عرضه می شود به این امر خیلی
کمک کرده است.

مشکلی که همیشه در سیستم تحقیقات علمی وجود داشته، کمبود خلاقیت در این امر است
که خوشبختانه نسل جوان در رفع این مشکل بسیار خوب عمل کرده اند و به دنیای تولید
علم هم وارد شده اند.

نکته ای که به عنوان سؤال همیشه برای ما مطرح بوده این است که چرا بعضی از مردم
ما از این موقعیت ها بی خبرند و همین بی خبری ها باعث شده کمی از خودباوری و اعتماد
به دانسته های خود، دور باشند. در این باره چه نظری داری؟

یکی از مجریان تلویزیون آمریکا _ خانمی به نام اپرا _ کشوری را معرفی کرد که
چه قدر فرهنگ پایینی دارد که زن ها را به علت این که دختر دوست نداشتند وادار به
خودکشی می کنند _ این خانم مجری بعد از این موارد، به مخاطبان خود گفت باید واقعاً
قدر کشور خودمان (آمریکا) را بدانیم که در یک محیط آزاد زندگی می کنیم. نباید
ناراحت باشیم چرا پارکینگ گران است، چرا سوخت مان گران شده و چه و چه. حداقل آن
شرایط سخت را نداریم. من هم در پاسخ به سؤال شما با این خاطره می خواهم بگویم ما هم
در این کشور آن قدر موقعیت های مناسب داریم که باید قدر بدانیم همین که به راحتی
کنار هم زندگی می کنیم، امنیت داریم و فرهنگ بالایی که در کشور ما وجود دارد باید
قدر این نعمت ها را بدانیم.

در مسائل علمی هم اگر خودباوری پیدا کنیم وقدر دانسته های خود را بدانیم مطمئناً
جهش های بزرگی خواهیم کرد و اگر به مرز خودباوری نرسیم به نوعی به کفران نعمت دچار
خواهیم شد و البته «کفر، نعمت از کفت بیرون کند.»

چرا در آمریکا نماندی؟ دلیل علمی داشت یا اجتماعی؟

اتفاقاً به دلیل علمی باید می ماندم به خصوص با شرایطی که من ویزا گرفتم واقعاً
منحصر به فرد بود. هرکه شنید تعجب کرد که یک جوان با همسر چادری اش چگونه به این
شکل ویزا گرفته؛ چرا که اصلاً به جوان ویزا نمی دادند! آن جا که رفتم به استخدام
دانشگاه درآمدم به عنوان یک محقق. این موقعیتی که من یافتم بسیاری از استادانی که
سال ها در آمریکا بوده اند نتوانسته بودند پیدا کنند. حالا به این بحث کاری ندارم
فقط می خواهم بگویم شرایطی وجود داشت. حالا هم اگر قصد سفر به آمریکا داشته باشم
زمینه برایم فراهم است.

اگر زمینه ای فراهم شود یا آمریکا به هرترتیبی بخواهد تو را جذب فضای علمی خود
کند چه تصمیمی می گیری؟

الان شرایطم بسیار خوب است. من با بهترین گروه دارم کار علمی می کنم، در دانشگاه
صنعتی اصفهان که گروه خاک شناسی آن در کشور، قطب به حساب می آید همه اعضا هم
استادان جوان هستند که من با آن ها فعالیت علمی دارم. البته اگر شرایطی هم فراهم
شود که بتوانم با عزت و افتخار در کشوری به تجربیات علمی خود بیفزایم به خصوص برای
پست دکترا و ارتقای سطح علمی، آن را پی گیری خواهم کرد.

بحث ارزشی مورد نظرم بود.

عرض کردم بحث عزت مطرح است. عده ای که واقعاً از نظر علمی قوی بوده اند و آن جا
هم توانسته اند جایگاهی پیدا کنند، هرجا موقعیتی پیدا کرده اند با افتخار گفته اند
ما ایرانی هستیم؛ در مقابل، کسانی هم بوده اند که فکر می کرده اند به مراتب علمی
رسیده اند و کشور قدر آن ها را نمی داند به هر ترتیبی شده به خارج رفته اند؛
اماجالب این که اکثراً نتوانسته اند جایگاه مناسبی پیدا کنند.

اگر دچار بحران هویت فکری شوی چی؟ بالاخره گمشده های معنوی که داری مثلاً در ایام
خاص مثل محرم و صفر یا فاطمیه اگر در امریکا باشی حتماً دنبال یک محفل برای عزاداری
می گردی خب وقتی پیدا نکردی از دو حال خارج نیست یا کم کم این نیاز معنوی باتوجه به
شرایط شما در شما کم می شود و یا تحمل نمی کنی و بار سفر می بندی و می آیی ایران
…؟

در بحث اول _ بحران هویت _ باید بگویم که از ما گذشته است! اما برای جوانی که
به ظاهر سطحی نگرند شاید، حرف شما درست است؛ اما در مورد بحث دوم خوب است بدانید
خوشبختانه ما در آمریکا محل اسکان مان نزدیک مسجد بود. نماز جماعت که من در ایران
سر وقت شرکت می کردم در آن جا هم ترک نشد در مراسم و اعیاد مقید بودم جالب این که
یک استاد ایرانی شیعه می شناختم که همسرش هندی بود و هر دو شیعه بودند و به قدری
مقدس و مذهبی بودند که مانند آن ها را کمتر در ایران دیده بودم! تمام طول محرم لباس
مشکیی می پوشید که کل زیارت عاشورا را روی آن نوشته بود در و دیوار خانه اش پر از
کتیبه های قرآن و احادیث بود و همیشه از ضبط ماشینش قرآن پخش می شد.

رشته تحصیلی و تدریست را معرفی کن

رشته من خاک شناسی ا ست؛ یکی از گرایش های کشاورزی. این رشته دامنه وسیعی دارد.
تحقیقاتی که امروز در این رشته داریم در زمینه محیط زیست، طرح هایی درباره
آبخیزداری، فرسایش، جنگل داری، تغذیه گیاه و جنبه های دیگر است. بحث جدیدی که مطرح
کرده ایم ارتباط تغذیه گیاه با تغذیه انسان است این که چه راه کارهایی را در پیش
بگیریم که از طریق بهبود گندم تولیدی یا محصولات گیاهی، سلامت انسان را بهبود
بخشیم. کاملاً زمینه های متنوعی در رشته ها وجود دارد و دایره این رشته امروزه
بسیار وسیع شده تا حدی که عنوان آن هم عوض شده است و به علوم محیط نام گذاری شده
است.

یه شوخی بکنم؟! الان مهندسی یا دکتر؟ یعنی ما به تو بگوییم دکترمهندس؟! این
اصطلاح را توضیح بده!

من هیچ کدامش نیستم ولی در حالت عرفی «دکتر» گفته می شود! شما می دانید که
دکترهای عمومی فوق لیسانس هس