پاورپوینت کامل عمل نشان دهید و مسلمان باشید! ۱۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل عمل نشان دهید و مسلمان باشید! ۱۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل عمل نشان دهید و مسلمان باشید! ۱۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل عمل نشان دهید و مسلمان باشید! ۱۵ اسلاید در PowerPoint :
۶
مدت ها بود که در رنج و تلاش و شب زنده داری بود، شب های چهارشنبه جز مسجدسهله
منزلی نداشت، چله نشینی هایش پی درپی شده بود، گویی سحرها به طنین ناله و سوز دعایش
عادت کرده بود. دیدن شیفتگانی که به یار رسیده بودند و عاشقانی که برات صبح گرفته
بودند، آتش بر جانش می زد و بر شدت عطشش می افزود و در یک کلام انتظارش تمام شده
بود و کاسه صبرش لبریز، هر چه داشت رو کرده بود اما بی فایده، مثل روز اول.
دعاها و اذکار مختلف می خواند، ریاضت های گوناگون می کشید، هر توسل و نذری
می کرد، حتی به علم جفر و اسرار حروف و اعداد هم متوسل می شد تا شاید برای لحظه ای
هم که شده جمال خورشید را به نظاره بنشیند و این آرزوی دیرینه خویش را برآورده
سازد. جست وجوی مقدسی بود؛ اما بی اثر. گاه نورانیتی می دید و حال معنوی بسیار خوبی
به او دست می داد؛ لیکن خبری از یار نمی یافت. دیگر ناامید شده بود تا این که روزی
هاتفی در گوشش گفت: «اکنون مولایت در بازار آهنگران، در دکان پیرمردی قفل ساز نشسته
است، برخیز و به محضرش شرفیاب شو!» با شنیدن این ندا هوش از سرش پرید، دست بر
چشمانش کشید و گفت: خوابم یا بیدار؟!
لحظات بسیار سنگینی بود، چرا که نتیجه و پاداش روزها تلاش و کوشش، راز و نیاز،
سوز و گداز، اضطراب و التهاب و … در انتظارش بود.
هروله کنان با دلی سراسر خوشحالی و سرور، خودش را به بازار رساند، به در مغازه
پیرمرد قفل ساز رسید ناگهان جمال دلربای خورشید بی اختیار دیدگان او را مجذوب خود
ساخت.
باور نمی کرد؛ خیره خیره به امام نگاه می کرد، دلش می خواست زمان متوقف شود، او
باشد و مولایش، می دید امام چه زیبا نشسته و با پیرمرد گرم صحبت است، چه گفت وگوی
شیرینی، او چشم از امام بر نمی داشت، پلک هم نمی زد، می ترسید پلک بزند و امام
برود.
سینه اش گر گرفته و زبانش بند آمده بود. باید حرفی می زد و چیزی می گفت، خلاصه
همه توانش را جمع کرد و به حضرت سلام کرد. امام جوابش را داد و اشاره به سکوت
فرمود.
در همین حال، پیرزنی ناتوان و خمیده، عصا زنان، در آستانه دکان ظاهر شد، با دستان
لرزان، قفلی به پیرمرد نشان داد و گفت: «اگر برای شما مقدور است این قفل را سه شاهی
از من بخرید که من به سه شاهی پول احتیاج دارم.» پیرمرد قفل را گرفت و نگاه کرد و
لبخندی زد و گفت: خانم! «این قفل هشت
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 