پاورپوینت کامل خال زیبای صورتش را بوسیدم! ۱۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل خال زیبای صورتش را بوسیدم! ۱۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل خال زیبای صورتش را بوسیدم! ۱۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل خال زیبای صورتش را بوسیدم! ۱۸ اسلاید در PowerPoint :
۲۱
واقعاً دیدن او چه لذتی دارد؛ مگر با همه لذت های دنیا قابل مقایسه است؟!
معین کاروان بود و هرسال، افتخار همراهی با حاجیان خانه خدا را داشت. شب هشتم
ذی الحجه یکی از سال ها وقتی که از مکه به عرفات می رفت، تا کارهای مقدماتی حضور
زائران در روز عرفه را انجام دهد، در اولین لحظات رسیدن به سرزمین عرفات، شرطه ای
پیش او آمد و گفت: «چرا الان آمده ای؟!»
ـ برای انجام کارهای مقدماتی آمده ام؛ معین کاروانم.
ـ حالا که آمده ای، نباید امشب را این جا بخوابی؛ چون ممکن است دزد بیاید.
مرد به حرف آن شرطه اعتنایی نکرد. نیمه شب وضو گرفت و مشغول خواندن نافله شد. در آن
هنگامه، سرزمین عرفات، صفایی خاص داشت. مرد گاهی به آسمان خیره می شد و به ستاره ها
می نگریست، گویی نگاه ستاره ها بشارتی خاص به همراه داشت.
در همین حال وهوا، مردی خوش سیما، جلوی چادرش آمد و سلام کرد. ناخواسته از جا
برخاست و سلامش را پاسخ داد و گفت: «بفرمایید در خدمتتان باشیم.» سپس پتویی چندلا
کرد و زیرپای او پهن نمود.
بعد از سلام و احوال پرسی، غریبه گفت: «غذا چه داری؟»
ـ نان و ماست.
چند لقمه ای خوردند و مشغول صحبت شدند، هرچقدر که می گذشت، علاقه و ارادتش به مرد
ناشناس، بیش تر می شد.
غریبه، درحالی که نگاه عمیقی به مرد انداخت، سه بار گفت: «خوشا به حالت! چه سعادتی
داشتی!»
ـ از چه جهت می فرمایید؟!
ـ چون امشب، کسی برای ماندن در این بیابان نمی آید؛ امشب، شبی است که جدم حسین(ع)
در این بیابان ماند و نماز و دعای مخصوصی به جای آورد. آیا می خواهی نماز و دعای او
را بخوانی؟
ـ آری
ـ پس برخیز؛ غسل کن و وضو بگیر.
مرد به دستور او عمل کرد، آنگاه غریبه به او گفت: «دو رکعت نماز به جای آور و در
آن، بعد از حمد، یازده مرتبه سوره توحید بخوان؛ این نماز امام حسین(ع) در این مکان
است.»
بعد از نماز، مرد ناشناس دعای عجیبی خواند که حدود بیست دقیقه طول کشید؛ دعا، دعای
جالبی بود و مضامینی بسیار عالی داشت؛ تا به حال، چنین دعایی نخوانده بود. هنگام
خواندن دعا، سیلاب اشک از چشمان مرد ناشناس جاری بود؛ به حدّی که لباسش تر شد.
دعا که تمام شد، مرد فرصت را غنیمت شمرد و به غریبه گفت: «آقا! توحید من خوب است،
این که می گویم: این درخت، این گیاه، این زمین و خلاصه همه و همه را خدا آفریده
است؟»
ـ خوب است و بیش از این، از تو انتظار نمی رود.
ـ آقا! آیا من دوست اهل بیتم؟
ـ آری؛ تا آخر هم چنین هستی؛ اگر آخر کار، شیطا ن ها خواستند فریبت دهند، آل
محمد(ص) به فریادت می رسند.
ـ آیا امام زمان(ع) با حاجیان به این سرزمین، تشریف می آورند؟
ـ آری! فردا در میان حاجیان است.
ـ آیا فردا شب، امام به چادرهای حجاج هم می آیند و به آن ها نظر دارند؟
ـ امام به چادر شما هم می آید.
ـ چه موقع؟!
ـ آن هنگام که مصیبت عمویم، حضرت ابوالفضل
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 