پاورپوینت کامل صفحات طنز ۲۷ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل صفحات طنز ۲۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل صفحات طنز ۲۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل صفحات طنز ۲۷ اسلاید در PowerPoint :

۱۲

ادبیات انتخابات و ابیات باشکوه آن

انتخابات: رأی اولی ها، جشن تکلیف سیاسی، آغاز صدور بیانیه ها، تحریم می کنیم، شرکت
می کنیم، رد و تأیید، ردی ها تأیید شدند! شرکت کنید، شرکت نکنید، به خیابان ها
بریزید، در خانه ها بمانید، شبکه های سردرگم، هخامخای بی مخ، شیپورهای بدصدا، …
آقای بوش! لطفا ساکت شوید! انتخابات یعنی تمرین دمکراسی.

تبلیغات: گفت وگو، گفتمان سیاسی، بدوبیراه مؤدبانه، پوستر دیوار شهر استان کشور،
این ور آب، آن ور آب، جام جهانی انتخابات با حضور ۵۰۰ ـ ۴۰۰ خبرنگار و عکاس خارجی،
نشست با نخبگان، گفت وگوی ویژه خبری، بیست و سی، یک دقیقه با کاندیدا، …

تبلیغات یعنی: دیوارنویسی ممنوع، فعالیت در غیرستادهای انتخاباتی ممنوع، قطع برق در
چند استان؟! فعالیت های مردمی ممنوع، لطفاً اتیکت بزنید! راستی چه قدر پول گرفتید؟
چرا پولتان را هنوز نداده اند، از او پول گرفتید به او رأی هم دادید؟ راستی چرا؟!

تبلیغات یعنی: کلیپ تلویزیونی، خواننده پانزده میلیون تومنی، دانشجویان بازیگر،
لبخندهای نقاشی شده، گریه های تدوین شده، کف زدن های ممتد فیلم ۶۸ دقیقه ای، لطفاً
چرا به من اعتراض نمی کنید؟ اگر بغضی دارید با ما در میان بگذارید، تبلیغات
می کنیم، کارگردانان را از ورشکستگی در می آوریم، فیلم می سازیم، …

تبلیغات انتخابات، انتخابات عجیب و غریب، تبلیغات مظلوم، ستاد انتخاباتی محروم،
انتخابات تخریب، انتخابات درددل، تبلیغات راضی نیستیم کاندیدا شوی، تبلیغات دست در
دست هم دهیم به مهر، تبلیغات دوبار می سازمت وطن، تبلیغات پوستر به پوستر، کوچه به
کوچه، شهر به شهر، … تبلیغات قیمتی، تبلیغات میلیونی، میلیاردی … راستی میلیارد
چند تا صفر دارد؟! از شرکت سامسونگ بپرسید!

تبلیغات یعنی: حمایتت می کنیم، تبلیغات یعنی از خانواده شهیدرجایی اجازه بگیرید!
تبلیغات یعنی: من مظلومم! تبلیغات یعنی: شهرداری و وام ازدواج؟! تبلیغات یعنی: کاخ
سعدآباد منهای احمدی نژاد، تبلیغات یعنی: SMS ، ما بی اطلاعیم، باید پی گیری شود،
لطفاً هزینه فاکتور را پرداخت کنید.

نامزد: نامزد پوسترهای چشم آبی، دوباره می سازمت وطن، تجارت جهانی، دولت آزاد، دولت
امید، دولت اقتدار، دولت این دولت آن، میلیونرها، لژیونرها، من اینم، من آنم!

دولت این حق شماست نه لطف دولت مردان، سعی کنید هجده ساله باشید، دولت یار دبستانی
من، پای کوبی بر آسفالت های خیابان، نامزد دولت وزیران جوان، نامزد حداقل سه وزیر
زن در کابینه، این سخن گوی من، آن معاون اول من، آزادی سیاسی، چرا زندانی سیاسی؟ کف
و سوت، دختران بزک کرده با مانتوهای تنگ، هورا! دیگر آزادتریم.

دولت: دولت بی طرف، نیروی خدمت گزار به قشر پول دار، دولت چندبار افتتاح فرودگاه،
دولت انفجار قطار نیشابور، چشم بعضی ها کور، دولت ماه، دولت دوم خرداد، آه. دولت
لباس های آنکاردشده، ریش های خط کشی شده، هواپیمای اختصاصی، سفرهای ۳ نفر و ۳۰۰
نفری، دولت آدم برفی، دولت مهاجرانی مهاجر، دولت سلام سینمای تسامح و تساهل، دولت
لبخندباز، گفت گوی تمدن ها مخصوصاً بین نوری زاد و مهاجرانی، دولت لبخندهای سیاه،
دولت سخنرانی شدیداً شدید در جمع دانش آموزان. دولت حاشیه به جای متن، دولت از
گوگوش تا سروش، دولت آن چنانی چنان که افتد و دانی.

دولت بی پرستیژ، دولت تمرین خدمت گزاری، دولت بی مزد بود و منت هرخدمتی که کردم.
دولت یک حقوقی، دولت یک شغلی، …

*

انتخابات شروع شد. انتخابات پایان یافت.

انتخابات را صرف کنید:

مکلف شدم، نامزد شدی، انتخاب شد.

امتحان شدیم، مظلوم شدید، آگاه شدند…

قصه ما همین بود.

خبرهای بی اتیکت

ع. بچه بوشهر

خبرهای بی اتیکت خبرهایی است که ما همین طور داشتیم از جایی رد می شدیم که تلویزیون
روشن بوده و اتفاقاً شنیده ایم یا توی اتوبوس ایستاده بودیم (و شاید هم نشسته
بودیم) و چون بغل دستی مان روزنامه دستش بود ما اتفاقاً نگاهمان به آن خبر افتاده و
خلاصه منبع این خبرها یادمان نیست؛ ولی مطمئن هستیم جایی خوانده یا شنیده ایم.

خبر اول که نوجوانی جو کنکور گرفته به دلیل این که می خواسته حسابی، خرخوانی کند و
از فرصت باقی مانده کمال استفاده را ببرد؛ اما این موضوع را خرشان نمی فهمیده و با