پاورپوینت کامل تا دیو مالیخولیا دود شود … ۱۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل تا دیو مالیخولیا دود شود … ۱۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تا دیو مالیخولیا دود شود … ۱۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل تا دیو مالیخولیا دود شود … ۱۳ اسلاید در PowerPoint :
۱۳
قسمت آخر
عصر، شاهزاده تا چشمش به بوعلی افتاد، گُل از گُلش شکفت. با صدای بلند شروع کرد به
«ماما» کردن. بوعلی با صدای بلند گفت: چاقو و ساطوری بیاورید تا این زبان بسته را
راحت کنیم.
لبخندی بر لب های شاهزاده رویید. هیچ کس حرکت نکرد تا چاقو و ساطوری را که بوعلی
گفت، بیاورد. بوعلی رو به علاءالدوله کرد و گفت: جناب علاءالدوله! عرض کردم به چاقو
و ساطور احتیاج دارم. پس این زبان بسته را چگونه سر ببرم؟
علاءالدوله که با چشم های نگران بوعلی را نگاه می کرد، با شنیدن این حرف رو به
خدمتکارها فریاد زد: مگر نشنیدید شیخ الرییس چه گفتند؟ چاق و ساطور بیاورید!
با فریاد او یکی از خدمتکارها از جا کنده شد و به طرفی دوید. پس از مدتی کوتاه
برگشت و چاقو و ساطور را به دست بوعلی داد. بوعلی آستین ها را بالا زد و گفت: گاو
را بخوابانید و دست و پایش را محکم بگیرید.
هیچ کس تکان نخورد. همه تردید داشتند. نمی دانستند که بوعلی می خواهد چه کند.
علاءالدوله با عصبانیت فریاد زد: مگر کَرید؟ دست و پایش را بگیرید. دو خدمتکار پیش
دویدند. شاهزاده را خواباندند و دست و پایش را محکم گرفتند. این کار برای آن ها هیچ
سختی نداشت. چون خود شاهزاده با کمال میل برای کشته شدن حاضر بود و دراز کشید.
بوعلی چاقو به دست به طرف شاهزاده آمد. خم شد و کارد را بر گلوی شاهزاده گذاشت.
چشم های علاءالدوله و خدمتکارها و نگهبان ها گرد شد. همه با سختی آب دهانشان را
قورت دادند و منتظر ماندند تا ببینند آخر و عاقبت کار چه می شود.
بوعلی بسم اللهی گفت و آماده سر بریدن شاهزاده شد. قبل از اینکه کارد را بر گلوی
شاهزاده تکان دهد، دست به سینه و شکم شاهزاده گذاشت. سپس با تعجب گفت: جناب وزیر!
این گاو که خیلی لاغر است.
علاءالدوله که نمی توانست جلوی لرزش صدایش را بگیرد گفت: شیخ الرییس می فرمایند چه
کار کنیم؟
بوعلی از جا بلند شد و قامت راست کرد: کشتن این گاو هیچ سودی ندارد. او اصلاً گوشت
در
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 