پاورپوینت کامل نام این ستون چیه؟! ۱۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نام این ستون چیه؟! ۱۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نام این ستون چیه؟! ۱۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نام این ستون چیه؟! ۱۶ اسلاید در PowerPoint :

۵

زرنگی

جدیداً کتابی چاپ کردیم توسط ناشر محترمی. قرار شد ناشر محترم ده جلد از آن کتاب به
ما بدهد و ده درصد هم به عنوان حق التألیف. بعداً آقا لطف کرد و حق التألیف نقدی را
تبدیل کرد به یک چک شش ماهه. از طرفی دیدیم دوستان زیادند و همه توقع دارند، هی
کتاب خودمان را خریدم و تقدیم دوستانمان کردیم…
بعداً کمی دودوتا، چهارتا کردیم و دیدیم اگر چک مرحمتی ناشر محترم را پس بدهیم و
کتاب خودمان را با تخفیف بیست و پنج درصدی از ناشر محترم بخریم و از خیر
حق التألیف مان بگذریم، کلی برای ما صرفه به همراه دارد! این کار را کردیم و کلی به
زرنگی خود آفرین گفتیم. هرچند ناشر محترم از این کار ما هنوز کمی دلخور است…

روزگار عجیبی است، نازنین!

برادر کوچک ترما، چندماهی می شد که یواشکی سویچ ماشین بابا را بر می داشت و می رفت
تمرین ماشین سواری. هر روز فیلم های ماشین سواری می دید و روزی سه بار هم کتاب
آئین نامه رانندگی را مرور می کرد. خلاصه روزشماری می کرد برای امتحان رانندگی …
یک روز نگاه عاقل اندر سفیهی در ما کرد و از سر دلسوزی گفت: «با این سنت نمی خواهی
ماشین یاد بگیری؟!»
و بعدهم برای این که عزت ما با تمنّا و خواهش از او مخدوش نشود، خودش پیشنهاد کرد،
آن هم آبرومندانه … که:
«می خواهی خودم یادت بدم؟!»
چاره ای نبود. یک شب، نیم ساعتی همراه ما شد و ما را نشاند کنار دست خودش. نشست پشت
ماشین و کلاج و دنده را نشان داد و بعد هم فردای آن روز ما را برد برای امتحان، کلی
هم در راه به ما دلداری داد …
از قضا در امتحان رانندگی او رد شد و ما قبول …!
اما اصلاً به برادرمان نخندیدیم که احترامش را حفظ کرده باشیم … این قصه را که
تعریف کردیم، یاد داستانی افتادیم که معلممان تعریف می کرد. می گفت: «زمانی که محصل
بودیم، انشای یکی از هم کلاسی هایمان را می نوشتیم. او همیشه بیست می گرفت و ما
بیشتر از ده نمی توانستیم بگیریم. با آنکه برای انشای خودمان بیشتر مایه
می گذاشتیم.!»
روزگار است دیگر!

پیشنهاد

گاهی اوقات با خودمان می گوییم چرا این همه می نشینیم و فکر می کنیم و کلی زور
می زنیم تا چهار تا مطلب طنز بنویسیم؟ وقتی هم که چاپ می شود، بعضی ها فقط محض
رضای خدا و برای اینکه دل ما نشکند، مطالب ما را می خوانند و یک لبخندی می زنند …
اما همین مردم، حرف بعضی مسؤولان را هنوز شنیده و نشنیده می زنند زیر خنده … حالا
نخند، کی بخند!
گمانم باید مدتی جایمان را با بعضی از آن مسؤولان عوض کنیم، تا این صفحه رونق
بگیرد، شاید ما هم به نوایی برسیم!

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.