پاورپوینت کامل تا این دل به آتش کشیده ام خاموش شود ۱۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل تا این دل به آتش کشیده ام خاموش شود ۱۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تا این دل به آتش کشیده ام خاموش شود ۱۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل تا این دل به آتش کشیده ام خاموش شود ۱۴ اسلاید در PowerPoint :

۲۹

سربازان با خشونت و فریاد راه را باز کردند تا اسیران وارد کاخ ابن زیاد شوند . زینب سربلند کرد و به دیوارهای بیرونی کاخ چشم
دوخت . دیوارهای گلی، صاف و سر به فلک کشیده، چشم ها را خیره می کرد . بالای دیوارها با فاصله های منظم سربازانی تیر و
کمان در دست و کلاه خود بر سر ایستاده بودند . در بزرگ چوبی با صدای جر و جر باز شد . اسرا وارد دالانی بزرگ شدند . کف
دالان سنگفرش بود و ستون های زیادی سقف را بر بالای سر خود نگه داشته بودند . مشعل ها بر روی دیوار روشن بودند و با
رکت شعله ها، سایه ها، کف دالان در هم می لولیدند .

لحظه ای بعد اسرا وارد تالار بزرگ و زیبایی شدند . تالار روشن تر، زیباتر و دلگشاتر از دالانی بود که از آن وارد شدند . بالای تالار
روی مسندی زیبا و جواهر نشان، عبیدالله بن زیاد نشسته بود . نگهبان ها و سربازها تعظیم کردند . اسرا ولی خسته و بی حال
بدون توجه به او از حرکت ایستادند . عبیدالله با ریش های شانه کرده، عمامه ای که با دانه های الماس تزیین شده بود و عبایی نازک
و لطیف به اسرا چشم دوخت . اسرا این پا و آن پا می کردند . یک مرد، چند زن و چند بچه . صدای غل و زنجیرها در تالار می پیچید
و گوش ها را می آزرد . لباس ها پاره و خون آلود بود . خستگی و وحشت در چشم های بانوان حرم و بچه ها دیده می شد . یک دفعه در
مقابل چشمان متعجب ابن زیاد، زینب گام برداشت و سوی دیگر تالار رفت . به دنبالش چند نفر از بانوان حرم رفتند و کنارش
ایستادند . ابن زیاد که اخم و ناراحتی از چهره اش می بارید گفت: این زن که از برابر ما گذشت و آن گوشه ایستاد، کیست؟

همه ساکت بودند . کسی جواب نداد . ابن زیاد دوباره – و این بار با خشم – گفت: کیست این زن که بدون اجازه ما حرکت کرد؟

یکی از بانوان جواب داد: ان زن یادگار زهرا علیها السلام – دختر رسول خدا – است .

ابن زیاد یک دفعه جا خورد . فهمید که او زینب است . پیش از این به او گفته بودند که زنی به نام زینب کربلا را از مردانگی خودش
پر کرده بود .

برای این که آتش خشم خودش را خاموش کند، گفت: ستایش خدا را که شما را رسوا کرد . مردانتان را از دم تیغ گذراند و دروغ
شما را آشکار ساخت .

چشم ه

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.