پاورپوینت کامل تابلوی عشق ۱۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل تابلوی عشق ۱۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تابلوی عشق ۱۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل تابلوی عشق ۱۵ اسلاید در PowerPoint :

۱۱

شب تاسوعا بود و هوا گرم گرم. در گوشه ایی از اتاق کز کرده بودم و به پدر که روی
ویلچر، جلوی تابلوی نقاشی اش نشسته بود، نگاه می کردم. قلم مو رنگ ها را در هم
می ریخت و بعد پایین بوم را قرمز می کرد و با همان رنگ، خیمه ها آتش می گرفت. صدای
دسته زنجیرزن از یک طرف و تعزیه خوان از دور شنیده می شد. دستان پدرم چه ماهرانه
صحنه ای از کربلا را می آفرید. همیشه به پدرم افتخار می کردم؛ به خودش، به نام
زیبایش و به جد بزرگوارش امام حسین؛ با صدای مادرم به خود آمدم: «مادر جان این
شمع ها را نذر سقاخانه کرده ام. به آن جا نمی روی؟» گفتم: «بله»

شمع ها را از مادرم گرفتم. کفش هایم را به پا کردم. صدای دسته عزادار، نزدیک می شد.
به طرف سقاخانه به راه افتادم. حالا دیگر دسته عزادار نزدیک تر شده بود. دسته
عزادار را دیدم که به سر کوچه رسیده بود. ایستادم و آن ها را تماشا کردم. علم های
سیاه، دست هایی که بالا می رفتند و بر سر و سینه ها فرود می آمدند. صدای سنج و طبل
و عزا و کودکان که کاسه های آب را به عزاداران تعارف می کردند. به یاد شمع های مادر
افتادم. تا سقاخانه راهی نبود. هر سال، تاسوعا و عاشورا در محله ما کنار سقاخانه
تعزیه می گرفتند. به سقاخانه رسیدم. آن جا را با تصاویری از رشادت های امام حسین(ع)
و یارانش زینت داده بودند. کنار سقاخانه، دخترکی زیبا با چادری رنگی ایستاده بود و
آب می نوشید. نگاهم به آب افتاد و بعد از مدتی این اشک هایم بود که گونه هایم را
نوازش می داد. به عکس های سقاخانه نگاه انداختم و یکی یکی شمع ها را روشن کردم. با
خود گفتم: «آه ای خدای من، چه می شد اگر من هم آن جا بودم. اگر آن جا بودم، کسی را
یارای آن نبود که به امامم تعدی کند. صدایی آمد. دقت کردم. صدای فرشته مهربانی بود.
نمی دانستم از کجا آمده است. از آسمان آمده یا یکی از فرشته های نقاشی شده سقاخانه
بود؛ اما فهمیدم که می داند به چه فکر می کنم، چرا که گفت: «می خواهی به کربلا
بروی؟» سرم را به نشانه تأیید تکان دادم. او دو بال سفید به من داد. بعد از مدتی
خود را میان دود و خون و آتش حس کردم. جایی را نمی دیدم. صدای شیون زنان، چکاچک
شمشیرها و شادی مردانی دیو سیرت همه جا را پر کرده بود. به اطراف می دویدم.
کفش هایم در آمده بودند و پاهایم به خاطر برخورد با شمشیرهای شکسته و خارهای بیابان
مجروح شده بودند. گر

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.