پاورپوینت کامل آ…گا ۱۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل آ…گا ۱۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آ…گا ۱۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل آ…گا ۱۸ اسلاید در PowerPoint :
۱۰
اتوبوس، آرام در دل جاده می رود. مسافران از پشت شیشه های اتوبوس، چشم به بیرون
دوخته اند. کوه ها با سرعت از مقابل شیشه ها می گذرند. گه گاه صدای گریه کودکی در
فضای اتوبوس می پیچد. راننده میان سالی که پشت فرمان چشم به جاده دوخته است، رادیو
را روشن می کند. کودک دست به دست می شود، اما آرام ندارد. بچه ها دور تا دور خیمه
کز کرده اند. صدای گریه کودک، میان سر و صدای اسب ها و شمشیرهایی که از بیرون خیمه
می آید، گم شده است.
دخترک، به سمت مشک آبی می رود که بر ستون خیمه آویخته شده است. بچه ها سرها را از
روی زانو بر می دارند و به سمت مشک بر می گردانند. دخترک، مشک آب را برداشته و کنار
گوش تکان می دهد. صدایی از مشک، بلند نمی شود. سرها به طرف در خیمه بر می گردد.
دخترک، مشک آب را پرت می کند وسط خیمه.
صدای گریه کودک بلند می شود. زن به دور و برش نگاه می کند. چادرش را پایین تر
می آورد و سرجایش می ایستد. کودک را از این شانه به آن شانه می اندازد و با دست،
آرام آرام به پشتش می زند:
بخواب عزیزم! بخواب داریم می ریم پیش آگا.
راننده به پسر جوانی که کنار دستش نشسته اشاره می کند. جوان از جایش بلند می شود.
لیوان آب را پر می کند و به سمت انتهای اتوبوس می رود. مسافران، چشم به قامت بلند
جوان می دوزند. جوان لیوان آب را به زن می دهد و بر می گردد، کم کم پلک های کودک
روی هم می افتد و به خواب می رود.
حسین، نگاهش را به چهره کم جان کودک می دوزد، «رباب» سرش را پایین می اندازد.
ـ یک قطره شیر نمی آید تا گلویش را تر کنم.
حسین کودک را در آغوش می گیرد. رباب سرش را بالا می آورد و به چشم های حسین خیره
می شود.
ـ می برمش. می گویم فقط او را سیراب کنند.
بچه ها دنبال حسین می دوند؛ دخترک لب های خشکش را به گونه های کودک نزدیک می کند.
حسین دست می کشد روی سر بچه ها و همراه کودک از خیمه بیرون می رود.
لشکریان صف به صف مقابل خیمه ها ایستاده اند. حسین چند قدم به سمت سپاه بر می دارد.
دست ها به سمت شمشیر می رود. حسین در گوش کودک زمزمه می کند. صورتش را بوسیده و روی
دست ها بلندش می کند.
ـ این کودک معصوم است. او را سیراب کنید و به من باز گردانید. همهمه ای در سپاه
می پیچد. صدای گریه کودک همه را از خواب بیدار می کند. نگاه ها همه به سمت کودک
است. زن لب می گزد:
ـ از وقتی به دنیا اومده همین طوره. تو بیداری آروم نداره. وقتی هم که خوابه، یک هو
شروع می کنه به گریه. نذر آقاش کردم، بلکه خودش شفاش بده.
سرها یکی یکی بر می گردد به سمت شیشه جلوی اتوبوس. زمزمه «السلام علیک یا غریب
الغربا» فضای اتوبوس را پر می کند. مسافران خود را آماده می کنند. دقایقی بعد
مسافران از اتوبوس پیاده می شوند و هریک به سمتی می ر
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 