پاورپوینت کامل حجاز، سرزمین عشق ۴۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل حجاز، سرزمین عشق ۴۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حجاز، سرزمین عشق ۴۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل حجاز، سرزمین عشق ۴۱ اسلاید در PowerPoint :

۳۰

تصویر اول

داخل اتوبوس نشسته ام. دارم به سمت فرودگاه می روم. هنوز هم باور نمی کنم که من،
جوانی ۲۳ ساله، قطره ای از دریای آدم ها، برای این حضور انتخاب شده ام. آسمان ابری
است و نمناک، مثل چشم های مادرم، وقتی مرا در آغوش کشید.

هیچ کس حرفی نمی زند، انگار همه مبهوت این انتخابند. به نگاه امیدوار آن هایی فکر
می کنم که فکر می کنند، من و آن هایی که امروز مسافرند، به خدا نزدیک تریم. خدایا
من کجا و این جایگاه …؟!

«کم من ثناء جمیل لست اهلاً له نشرته»۱

تصویردوم

در محوطه فرودگاه جده نشسته ام. نماز را دقایقی پیش خوانده ایم. این جا از مهر و
جامهری خبری نیست و این اولین جلوه های تفاوت در میانِ فِرَق اسلامی است. وقتی وارد
فرودگاه شدم، تمام وسایلم را گشتند. به جز قرآن چیزی پیدا نکردند. در گوشه ای از
گمرک فرودگاه، کتاب های دعا، مفاتیح الجنان و صحیفه سجادیه را که از زائران گرفته
بودند، روی هم جمع کرده بودند؛ چه خیال باطلی، گویی برای آن ها دعا فقط روی کاغذ
ثبت شده است. یکی از زائران در گوشه ای نشسته و زیر لب زمزمه می کند: «السلام علیک
یا اباعبدالله، السلام علیک یابن رسول الله، السلام علیک…» ۲

تصویر سوم

این جا مسجد جحفه است. از اتوبوس بدون سقف پیاده می شوم. ساعت حدوداً ده صبح است.
نسیم خنکی می وزد. اتوبوس های دیگر هم می رسند و همه زائران پیاده می شوند. با
راهنمایی معاون کاروان، وارد صحن مسجد می شویم. آدم ها هرکدام به شکل و لباسی
هستند. روح معماری عربی بر فضای مسجد حاکم است. پوشیدن لباس احرام، برنامه اصلی
زائران در این مسجد است؛ این اولین قدم است برای دور شدن از خود و نزدیک شدن به
خدا. غسل احرام اگر چه واجب نیست، اما تمام زائران آن را انجام می دهند. قطرات آب
که فرو می ریزد، گویی تعلقات دنیوی است که از انسان فاصله می گیرد. جامه سفید احرام
بر تن می کنم و بعد، با تمام وجود به ندای خدا لبیک می گویم:

«لبیک، اللهم لبیک، لبیک لا شریک لک لبیک، ان الحمد و النعمه لک و الملک، لا شریک
لک لبیک»

از مسجد که خارج می شوم، همه به همین رنگ اند. دیگر نمی شود فهمید که چه کسی داراست
و چه کسی فقیر، همه و همه یک رنگ هستند. گویی آدم های این جا مصداقی هستند برای «ان
اکرمکم عندالله اتقیکم»۳. این جا هیچ کس رنگ تعلق ندارد؛

«غلام همت آنم که زیر چرخ کبود
زهرچه رنگ تعلق پذیرد، آزاد است»

تصویر چهارم

ساعت ۵/۱۰ شب است. از راهی دور آمده ایم. ناهماهنگی های بین راه باعث شد که خیلی
معطل شویم. ساعت سه بعدازظهر که به محل اقامت رسیدیم، گفتند پس از استقرار کامل،
استراحت کنید. پیرمردها و پیرزن های کاروان که اکثرشان بالای هفتاد سال سن دارند،
خیلی خسته بودند. شام را خورده ایم. یک استکان چای می تواند گلویمان را تازه کند.
در راهرو صدای معاون کاروان به گوش می رسد که اعلام می کند برای عزیمت به مسجد
الحرام و به جا آوردن اعمال عمره تمتع آماده باشید. روحانی کاروان و همکارش خود را
آماده می کنند. هنوز هم در اندیشه ام که آیا چشم های من به خانه خدا روشن خواهد شد
و آیا از زلال زمزم سیراب خواهم شد؟ جوان ترها به سرعت آماده می شوند و خود را به
طبقه هم کف می رسانند.

تصویر پنجم

بیرون مسجد الحرام روی سنگ فرش محوطه مقابل حرم نشسته ایم. از همان ابتدا که اتوبوس
به سمت مسجد سرازیر و مناره های مسجد پدیدار شد، ولوله ای در میان کاروان افتاده
است. همه گریه می کنند. اگر واژه «عجیب» تمام ابعاد این احساس را نشان می داد،
می گفتم احساس «عجیبی» است؛ اما حیف که این جا کلمات آن قدر حقیرند که ظرفیت بیان
ندارند. نمی دانم، فقط احساس می کنم به خدا نزدیک شده ام. سبک شده ام، از خود تهی
شده ام، احساس می کنم نیستم، شاید هم اگر زمانی، بودن را با تمام وجود لمس کرده
باشم، همین امشب است. نمی دانم، شاید هم برزخی باشد میان بودن و نبودن، میان من و
او. هرچه هست، مثل یک رؤیاست. به خودم جرأت می دهم که خدا را بخوانم و از او
چیزهایی بخواهم. این جا خانه خداست و من هم میهمان اویم؛ اما آیا وارد این خانه
خواهم شد؟ آیا نخواهند پرسید «که تو در برون چه کردی که درون خانه آیی؟»

کاروان حرکت می کند. قدم هایم سنگین است. انگار شرم، مانع حضور من است. شرم از
گناهانی که کردم و او نادیده گرفت. شرم از خوبی هایی که نکردم و به پایم نوشت.
شبستان پُرستون را آرام آرام پشت سر می گذارم. این جا مسجد الحرام است. این کعبه
است و من …

تصویر ششم

در میان گردابی از آدم ها می چرخم. از حجرالاسود آغاز و به حجرالاسود ختم می کنم.
سال هاست که دور خود چرخیده ام، اما هیچ گاه نفهمیده ام که از کجا آغاز کرده ام و
در کجا ختم خواهم کرد. این جا همه در این گرداب اسیرند، بندگانی گرد محبوب، و فرقی
نمی کند که از کجا آمده اند. سیاه پوستانی با هیکل های درشت و کوتاه قدهایی از
اندونزی…همه با یک لباس و در یک جهت و با یک هدف. روحانی کاروان دعایی را زمزمه
می کند و بقیه آن را تکرار می کنند.

تصویر هفتم

بر سنگ های کوه صفا ایستاده ام. در پایان چهارمین دور از هفت سعی میان صفا و مروه.
چونان هاجر که در پی قطره ای آب دویده است. نیمی از مردم در حال رفتن و نیمی در حال
بازگشتن هستند. به مقابل کعبه که می رسند هروله می کنند. این ها پروانه های شیدایی
هستند که در آستانه سوختن به وجد آمده و می رقصند. این جا همه می دانند که هر آمدنی
را رفتنی است. می آیند، می روند، می آیند، می روند . … به این امید که مقبول
درگاه او افتد. و «تقصیر»، آخرین برگ از این فصل بندگی است.

تصویر هشتم

عصر یکی از روزها در اتاق نشسته ام. بر اثر بی احتیاطی دستم سوخته است. آن را به
دارو آغشته ام و در کناری به فکر فرو رفته ام. چند روزی است که در شهر مکه هستم.
روزی چندبار به مسجد الحرام می روم، نماز، طواف و …

تا امروز با خود فکر نکرده بودم که ناخواسته به تکرار افتاده ام. این جا آن قدر با
خدا راحت هستم که گاهی فکر می کنم آمدنم به سادگی بوده و به همین سادگی هم باز
خواهم آمد. شاید سوختن دستم هشداری بوده است برای آن که به بیراهه نروم. خدایا!
ایام حج را برسان تا باز خود را بیابم. از این لباس و از این غربت خسته شده ام.

تصویر نهم

عصر روز جمعه، در شبستان مسجد الحرام نشسته ام و تازه نمازم تمام شده است.

پیرمردی با

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.