پاورپوینت کامل عروسی دختر خلیفه ۱۸ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل عروسی دختر خلیفه ۱۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل عروسی دختر خلیفه ۱۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل عروسی دختر خلیفه ۱۸ اسلاید در PowerPoint :

۳۰

روز بزرگ جشن بود. حاجب* که در اتاق اندرونی ایستاده بود، آهسته به خلیفه گفت: «به
چشم سرورم! امر، امر شماست، حتما نقشه را به خوبی اجرا می کنم!»

سپس از پشت پرده، به میان تالار اصلی رفت. تالار از جمعیت پر شده بود. امام جواد
علیه السلام را دید که بر یکی از تخت ها نشسته و سر به زیر دارد. جلوتر رفت و خوب
نگاهش کرد. چهره حضرت، سرخ بود و خنده ای بر لب های خود نداشت. به قسمت زنانه
نگریست. ام الفضل که عروس بود، دایم می خندید. او دختر مامون بود که به امر خلیفه،
به ازدواج امام جواد علیه السلام درآمده بود. انگار مامون، دخترش را برای نقشه ای
بزرگ، به همسری امام جواد علیه السلام در آورده بود. میهمان ها یکی یکی به تالار
می آمدند. مردها به امام جواد علیه السلام و زن ها به ام الفضل تبریک می گفتند.

حاجب، یاد فرمان تازه خلیفه افتاد. پشتش لرزید. نباید وقت را تلف می کرد. به سرعت
به تالار کناری رفت. دخترکان زیادی در آن جا جمع شده بودند. حاجب با دیدنشان شوق
کرد. در دست های هر کدامشان جام های طلایی می درخشید. حاجب بیش تر شوق کرد. دلش
ریسه رفت و سرش از خیال های رنگی پر شد. آن ها دور حاجب جمع شدند. حاجب آهسته
پرسید: «ایا سکه ها را درون جام هایتان گذاشته اید؟»

دخترکان یک صدا گفتند: «آری حاجب… هر کدام یک سکه طلا!»

حاجب به سر تا پای آن ها خوب نگاه کرد. دخترکان، بهترین لباس ها را به تن داشتند و
سر و رویشان را خوب آرایش کرده بودند. بوی مشک چینی، در همه جا پخش بود.

دل حاجب دوباره ریسه رفت. او می دانست که اگر دخترکان در کارشان موفق شوند، خلیفه
پاداش بزرگی را به او خواهد داد. حاجب، دست هایش را به هم زد و گفت: «آماده شوید،
من کنار تخت جواد بن علی می روم. با اولین اشاره من، یکی یکی، به دنبال هم به تالار
بیایید. سپس، فوری در مقابل جواد بایستید و جلویش تعظیم کنید. بعد جام را مقابل او
بگیرید و به او تعارف کنید. جواد باید سکه ها را به عنوان هدیه بردارد. فهمیدید؟ او
باید سکه ها را بردارد!» دخترکان زیر لب خندیدند. آن ها دویست نفر می شدند. به نقشه
خلیفه، در جام هر کدام، یک سکه طلا قرار داشت و جواد می بایست وقتی آن ها را
می دید، از آن ها تشکر می کرد و سکه ها را برای خود نگه می داشت. حاجب به تالار
رفت و با دست علامت داد. دخترکان، پشت سرهم حرکت کردند.اولین دختر، جلوی امام
علیه السلام تعظیم کرد. ام الفضل که از کنار پرده بین مردان و زنان آنان را می دید،
خندید. او از ماجرا خبر داشت.

دخترک اولی جام طلایی را جلوی امام گرفت. امام صورتش را بلند نکرد و به او نگاهی
نینداخت. دخترک اصرار کرد؛ امام به او اعتنایی نکرد. دخترک اولی با ناراحتی رفت و
دخترک دوم جلو آمد. باز هم امام جواد علیه السلام سربلند نکرد. دخترک