پاورپوینت کامل ماجرای پایان ناپذیر کشف حجاب ۳۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل ماجرای پایان ناپذیر کشف حجاب ۳۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ماجرای پایان ناپذیر کشف حجاب ۳۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل ماجرای پایان ناپذیر کشف حجاب ۳۰ اسلاید در PowerPoint :
۱۲
آن روز دختران این مرز و بوم از شرم بی حجابی به تلخی گریستند
وقتی در سال ۱۲۸۵ شمسی فرمان مشروطه از سوی مظفرالدین شاه امضا شد، برخی به امید
برقراری عدالت خانه، سر از پا نمی شناختند و گروهی دیگر، مرموزانه با مردم امیدوار،
هم نوایی می کردند؛ اما به ساده دلی آن ها می خندیدند و البته شمار بسیار کمی نیز،
نگران، اینده را تاریک می دیدند. از همان زمان که گروهی به اروپا رفتند، به جای
طرحی برای پیشرفت ایران، کلاه و کراوات آوردند، آن گروه بسیار کم فهمیدند این جمع
از فرنگ برگشته، دلشان در آن جا مانده و تا مردم، میهن، دین و ایمان این مملکت را
شبیه لندن و پاریس تغییر ندهند، دست بردار نخواهند بود. روزگار، چه پرشتاب همه چیز
را روشن کرد و پیش بینی آن گروه بیداردل امثال شیخ فضل الله نوری درست از آب در
آمد!
روشن فکرانی چون میرزا ملکم خان، آخوندزاده، فروغی و… همه بدبختی ملت ایران را
دین و ایمان می دانستند؛ لذا کمر همت بستند تا این عامل عقب ماندگی را از بین
ببرند. در روزهای آغازین دوران پهلوی، شهید همیشه زنده، ایت الله مدرس، اوضاع زمان
حال و اینده این مملکت را دید و نوشت که: به زودی چوپان های کلاه نمدی به سر، به
اسم تمدن و پیشرفت، کراوات می زنند و بیمارانمان از نبود پزشک و دارو خواهند مرد و
این را پیشرفت و ترقی خواهند نامید.
از سال ۱۳۰۷، روزنامه ها آرام آرام، تیغ قلم هایشان را تیز کردند و احکام اسلام را
یکی پس از دیگری به تمسخر و استهزا گرفتند. هنوز از ذهن این نویسندگان، تصویر زنان
اروپایی پاک نشده بود، در پی آن بودند که شبیه آن را در ایران نیز برای امثال
خودشان فراهم کنند، هفت سال به تندی سپری شد، با تلخی ها و خون دل هایی که علما
خوردند. مدرس به تبعید رفت و زمزمه هایی برای کشف حجاب بر سر زبان ها بود؛ تا
این که ۱۳۱۴ از راه رسید. دلهره شگفت آوری، همه جا سایه افکنده بود. مردها از فکر
این که روزی بیاید و ناموسشان بدون چادر باشد، بر خود می لرزیدند و این شایعه، به
کابوس هولناکی برای زنان بدل شده بود. در برخی مجالس شنیده می شد که گروهی از زن ها
را بی حجاب، به خیابان ها فرستاده اند، گاهی می گفتند در دانشگاه می خواهند
روسری ها را بردارند و….
علی اصغر حکمت، کفیل اداره معارف، به رضاخان پیشنهاد کرد برای رواج بی حجابی،
اعلی حضرت با خانواده در جشن فارغ التحصیلی دانش سرای عالی تهران، بی حجاب شرکت
کنند. رضاخان، با همسر و دخترانش با بدترین وضع، در برابر چشم متحیر همگان، به
دانش سرا وارد شد. آن روز، بسیاری از دخترانی که به اجبار روسری آن ها برداشته شده
بود، رو به دیوار کرده بودند و گریه می کردند.
علی اصغر حکمت به وزارت علوم رسید. رژیم، به همه شهرها ابلاغ کرد که باید
میهمانی های مختلط، با حضور بزرگان شهرها برگزار شود و آن ها خانواده خود را
بی حجاب شرکت دهند.
در خیابان ها و معابر، چادر را از سر زن ها می کشیدند، بسیاری از زن ها از غصه این
داغ، دق کردند و مردند و بسیاری دیگر خود را در خانه هایشان زندانی کردند. اگر زنی
می خواست از خانه شوهر به خانه پدر برود، از ترس دژخیمان رژیم، شبانه و با همراهی
چند مرد، از کوچه پس کوچه ها، خود را به منزل می رساند.
رژیم، با شدت تمام، کشف حجاب را دنبال می کرد. زن و بچه شاه، حریم ها را شکستند و
بی حجاب، به قم آمدند و پا در حریم سراسر نور و عصمت فاطمه معصومه سلام الله علیها
نهادند. هیچ کس را یارای اعتراض نبود و چماق استبداد رضاخانی، زبان را در کام ها
خشکانده بود. در ادامه این ماجرا، حرم امام رضا علیه السلام را آغشته به خون
مخالفان کشف حجاب کردند. نقطه اوج این ماجرا، سرکوب حجاب در مسجد گوهرشاد بود که
این حرم امن، آغشته به خون بی گناهان شد. مروری بر چند حکایت، جلوه های بیش تری از
این واقعیت را به ما نشان می دهد:
من یزید ابن معاویه هستم و تو…
بعد از ماجرای کشف حجاب، حوزه نوپا و در عین حال سرکوب شده قم، قدرت هیچ نوع واکنشی
را در برابر این جنایت هولناک نداشت. از سویی، ترس از میان رفتن این حوزه نوپا در
میان بود و از سوی دیگر، سکوت در برابر نهی از منکر، ناروا . فضلای آن زمان حوزه و
در راس آن ها، حاج آقا روح الله موسوی، به رئیس حوزه علمیه، ایت الله حائری گفتند
که در هر صورت، باید چاره ای اندیشید و دست کم با تلگرافی اعتراض آمیز، با این
دستور شاه مخالفت شود. ایت الله شیخ عبدالکریم حائری (ره) در تلگرافی مختصر به این
مضمون برای شاه نوشت: حجاب، از مسلمات دین اسلام است و کشف آن برای زنان نباید
اجباری و الزامی باشد.
چند روز از این تلگراف گذشت، حاج شیخ عبدالکریم و چند تن از یارانش در منزل نشسته
بودند که در
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 