پاورپوینت کامل داستان آشنا;ثروتمند درمانده ۱۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل داستان آشنا;ثروتمند درمانده ۱۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل داستان آشنا;ثروتمند درمانده ۱۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل داستان آشنا;ثروتمند درمانده ۱۶ اسلاید در PowerPoint :

۸

خسته و درمانده و سرگردان تمام کوچه های مدینه را گشته بودم. تنهایی و غربت در شهری
که نه جایی برای ماندن داشتم و نه پولی برای برگشتن، سخت مشکل بود. نه کسی را
می شناختم که پولی از او قرض کنم و نه جایی که قدری در آن بیاسایم؛ به هرکسی هم که
رو انداخته بودم به گفته هایم توجهی نمی کرد؛ حتی برخی از آن ها با بدگمانی نگاهم
می کردند؛ شاید فکر می کردند که من گدا هستم، نمی دانستم چه طور مخارج سفر
طولانی ام را تهیه کنم. هیچ کس حاضر نبود به غریبه ای چون من پول قرض دهد. منی که
در شهر و دیارم برای خودم کسی بودم و به اعتبار نامم چه گره هایی که گشوده نمی شد؛
حالا درمانده مخارج بازگشت سفر بودم. اسبم که، مسیر طولانی سفر را تاب نیاورد و در
راه جان سپرد. و پول هایم را نیز در مدینه گم کرده بودم. می دانستم دیگر به سوی
چه کسی دست نیاز دراز کنم؟ غرق همین افکار بودم که مردی صدایم کرد:

ـ چی شده برادر! حواست کجاست، مشکلی داری؟!

باشرمندگی از او معذرت خواستم و بعد سرگذشتم را برایش گفتم. او مدتی اندیشید و سپس
گفت: بهتر است پیش پسر موسی بن جعفرu بروی، و بعد نشانه خانه او را داد. با خوشحالی
در جست وجوی خانه امام بودم. پرسان پرسان کوچه ها را یکی پس از دیگری پشت سر
گذاشتم. در راه با خود فکر می کردم یعنی ممکن است او مرا به داخل خانه اش راه دهد؟!
تازه اگر راه دهد مخارج سفر من خیلی زیاد است. یعنی او این همه پول را به من قرض
می دهد؟! در همین فکرها بودم که وارد کوچه ای شدم؛ سر کوچه دو جوان مشغول صحبت
بودند؛ نگاهی به داخل کوچه انداختم؛ در یکی از خانه ها باز بود. به طرف جوان ها
رفتم و از آن ها نشانی خانه پسر موسی بن جعفر را پرسیدم یکی از آن ها با دست اشاره
به خانه ای کرد که درش باز بود. تشکرکردم و به سوی خانه امام حرکت کردم. در مقابل
خانه امام ایستادم تا نفسی تازه کنم:

همه دوستان و آشنایانم که برای سفر حج آمده بودند، به شهر و دیارشان برگشته بودند
فقط یک کاروان باقی مانده بود، که آن هم صبح فردا حرکت می کرد. اگر نمی توانستم پول
سفر را تهیه کنم، باید تا سال دیگر منتظر می ماندم. چند نفری وارد خانه امام شدند؛
من هم به دنبال شان راه افتادم، داخل اتاقی شدیم و من در گوشه ای که خلوت بود،
نشستم؛ اتاق پر بود از یاران و اصحاب امام. آن ها سؤالات و مشکلات شان را از امام
می پرسیدند و ایشان نیز جواب شان را می داد. از پنجره اتاق بیرون را

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.