پاورپوینت کامل می آیم اما… ۱۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل می آیم اما… ۱۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل می آیم اما… ۱۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل می آیم اما… ۱۳ اسلاید در PowerPoint :
۱۹
اصلا خوابش نمی برد. به او فکر می کرد. از مدت ها قبل تصمیم داشت که روزی او را
مهمان خانه اش کند، اما در تصمیمش مردد بود. شک داشت که او با این همه کار و
گرفتاری دعوتش را می پذیرد یا نه، از وقتی فهمید که او دعوت دوستش را قبول کرده شور
و اشتیاقش بیشتر شد. آن قدر این موضوع فکرش را مشغول کرده بود که امشب اصلا خوابش
نمی برد. از رختخواب بلند شد و به بیرون رفت. چند بار طول و عرض حیاط را رفت و
برگشت تا آن که خسته شد و پشت یکی از ستون های ایوان نشست. نگاهی به ستاره های
آسمان انداخت، آرامشی عجیب تمام وجودش را فرا گرفت. زیر لب با خود زمزمه کرد: یعنی
می پذیرد که…
ناگهان گرمای دستی را روی شانه هایش احساس کرد، به عقب برگشت؛ همسرش نیمه های شب با
دیدن رختخواب خالی مرد، نگرانش شده و برای یافتن او به جست و جویش آمده بود، اما
مرد، غرق در افکارش در آن سکوت شب صدای پای همسرش را نشنیده بود.
زن کنار مرد نشست و گفت:«چه شده؟ خیلی گرفته و درهمی؟!» مرد در حالی که سعی می کرد
خود را آرام و خونسرد نشان دهد، گفت:«راستش را بخواهی چند روزی است که تصمیم
گرفته ام امیر مومنان را به خانه مان دعوت کنیم»
زن با تعجب گفت:«امّا ما که در خانه هیچ نداریم. اصلا مگر خلیفه مسلمین دعوت
آدم های فقیری چون ما را می پذیرد؟!» مرد زیر لب گفت: شاید بپذیرد. زن نگاهش را به
چشمان مرد دوخت :«در این شرایط چگونه خلیفه را مهمان کنیم؟!» مرد نیز دلواپسی های
همسرش را داشت: «می شود امتحان کرد، شاید خدا خواست و او قبول کرد» زن با مهربانی
نگاهی به صورت همسرش کرد و گفت:«این آرزوی ماست. اگر بپذیرد از هر کجا که باشد با
بهترین غذاها و خوشمزه ترین خورش ها از او پذیرایی می کنیم.»
نگاهی به آسمان کرد. نزدیک نماز صبح بود. از جا برخاست و رفت تا وضو بگیرد آن گاه
به سمت مسجد به راه افتاد. صدای اذان صبح مردم را دسته دسته به طرف مسجد می کشاند.
نماز که تمام شد، نگاهش به سمت امام چرخید، اطراف امام شلوغ بود. چند
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 