پاورپوینت کامل نامه های عاشقانه;حرف های مینیاتوری ۱۲ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نامه های عاشقانه;حرف های مینیاتوری ۱۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نامه های عاشقانه;حرف های مینیاتوری ۱۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل نامه های عاشقانه;حرف های مینیاتوری ۱۲ اسلاید در PowerPoint :

۲۷

نامه دهم

در راه عشق وسوسه اهرمن بسی است…

تو می پنداری که من از عشق، شهرتش را می خواهم؟ فکر می کنی که شهرت، آرزوی جاوید
من است؟ گمان داری که من می خواهم با نام تو مشهور شوم؟

چنین نیتی برای دل من غریبه است زیرا که روزهای سرد و خشک این زمستان را هر نفس به
چشم خود می بینم. درسی که طبیعتم می دهد کم از درس استاد ندارد.

هیچ شکوه و شهرتی را نمی توان در این نوبت یافت که ماندگار باشد. انبوه برگ های
درخت در فصل گرما و پیکر عریان آن در فصل سرما، مرا به یاد شهرت های این نوبت
می اندازد.

آن روز مقدس که خدایم عاشق کرد و به عشق امنیتم بخشید، قصد کردم آن چنان عشق بورزم
که آوازه عشقم تا به آن سوی کوه ها نیز برود. قصد کردم آن قدر صادق باشم و محبوب که
مثلی برای قصه های خوب کودک و بزرگ شوم.

می خواستم پدران راه مرا به پسران بیاموزند، مادران راز عشق مرا به دختران بگویند و
معلمان کتاب و دفتر را به کناری گذارند و هر ساعت قصه یک شب از شب های تنهایی مرا
با عشق تو تعریف کنند تا آن جا که هر هزار و یک شب را بگویند و بچه های مدرسه ای
هنوز مشتاق شنیدن قصه ای دیگر باشند.

روز نخست عاشقی این گونه در رویا گذشت ولی اکنون که سالی از آن روز سپری می شود،
خوبی ها و بدی های بسیاری را از سر گذرانده ام، غربت عشق را چشیده ام، در تنهایی
گریسته ام، در خوشی با یاد تو زیسته ام که می خواهم بگویم ای فرشته، من تنها عشق را
می خواهم و نه شهرتش را، و نه نشان و افتخارش را.

من نمی خواهم امروز عشق بفروشم تا شاید فردا بتوانم عشق بخرم. من در این دریا به
دنبال مرواریدم و تا خدا هست چه بیم از موج، چه بیم از طوفان؟

خدایا مرا قدرتی جز به توانایی تو نیست و از دردها و رنج های دنیا راه نجاتی جز به
حفظ تو ندارم.»

در این روزگار عاشقی که گاه گرم است و گاه سرد، به عشق شادم و به نفس، ناشاد. نف