پاورپوینت کامل تحریریه خوانندگان (شماره رمضان) ۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل تحریریه خوانندگان (شماره رمضان) ۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تحریریه خوانندگان (شماره رمضان) ۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل تحریریه خوانندگان (شماره رمضان) ۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۴۴

چرا؟

علی رضا عسکری (یزد)

انگار همین دیروز پریروز بود که تو رو شناختم و تأثیر تو رو تو زندگیم دیدم!
سه چهار سال بیشتر نداشتم که می خواستم هرجوری شده از کارای مامانم سر درآرم.

توی همین سن وسال بود که می دیدم مادرم چادر گل گلیش رو سرش می اندازه گوشه ای
می ایسته و شروع می کنه به حرف زدن، وقتی حرف زدنش تموم می شه می زنه زیر گریه و تا
صدای منو نشنوه و متوجه من نشه دست برنمی داره، خیلی می خواستم از کاراش سردرآرم.

توی یکی از این روزا ازش پرسیدم: مامان جون! این کارا چیه می کنی؟ با خنده های
همیشگی ش گفت: چیه، چی کارم داری عزیزم؟ گفتم: می شه بگی چی کار می کنی؟ وقتی حرف
منو شنید خنده چندثانیه قبل رو لباش خشک شد و همون موقع بغض گلوش رو گرفت و گفت:
ببین، تو غیر از من کسی رو نداری، ولی یکی هست که حتی وقتی من نیستم کنارته و خیلی
دوسِت داره و هرچی هم که بخوای بهت می ده. با حس کودکانه ام ازش پرسیدم: می شه
اسمشو به من بگی؟ ولی جوابی نشنیدم. مادر به یه نقطه زل زد و بعد از چند ثانیه گفت:
اون خداست. گفتم: مامان می شه بهم بگی چقدر دوسَم داره؟ همون لحظه تو بغض صداش گفت:
بیشتر از اون چیزی که فکرشو بکنی! تو ادامه صحبتاش درباره خیلی چیزا حرف زد. مثلاً
می گفت: کافیه تو یه لحظه صداش کنی و هرچی که می خوای به اون بگی، اون موقع می فهمی
که چقدر این خدا مهربونه و به سادگی اون چیزو بهت می ده، ولی در عوض این همه خوبی
تو باید یه کاری انجام بدی. یادمه اون موقع خیلی ذوق زده شدم و گفتم: مامان زود
باش بگو اون چیه؟ سریع جوابم ر و داد: تو نباید کاری بکنی که خدا ازت ناراحت بشه؛
مثلاً هیچ وقت نباید دوستات ر و اذیت کنی و به خدا قول بدی که دروغ نگی و… .

من اون روز زیاد متوجه حرف های مادرم نشدم، ولی در عوض خیلی خوشحال بودم که کسی رو
دارم که می تونم با صداکردن اون، هرچی که می خوام بگیرم. از اون به بعد هروقت
می رفتم تا با دوستام بازی کنم می گفتم: خداجون کمکم کن که توی بازی با دوستام
دعوام نشه و یا اینکه می گفتم: کاری کن که آخر بازی اسباب بازی هامو سالم به خونه
بیارم! و…

توی یکی از سال های دبستان از معلممون پرسیدم: می شه بگین شیطون کیه و با ما آدما
چیکار داره؟ گفت: ببین پسرم، شیطون دشمن بدجنس ما آدما است و می خواد با کاراش ما
رو گول بزنه! و… گفتم : کاش می شد اصلاً شیطون توی کار من یکی دخالت نمی کرد!
پاسخ داد: اینکه کاری نداره، فقط کافیه لحظه های زندگی تو با خدا، دوست قدیمیت،
بگذرونی تا اون راهشو از تو کج کنه. آقا چه جوری؟ گفت: مثلاً نماز بخون، دعا کن،
قرآن بخون و… .

از اون موقع بود که سعی می کردم نمازم رو بخونم و بعد دستامو رو به آسمون ببرم و
چشای کوچیکم رو غرق اشک کنم. آخه زیاد دیده بودم که مادرم این کارو می کنه اون بهم
می گفت: این لحظه مثل لحظه ای می مونه که فردی از کنار باغی پر از گل رد می شه و
بوی خوش گل ها به مشامش می رسه و اونو مست می کنه. آره کوچولوی دوست داشتنی ام،
مستی من هم از خداست، من هم عاشق این لحظه ها هستم تا خدا اشکامو ببینه و دعام رو
مستجاب کنه.

بعد ما به این یقین رسیدم که اگه لحظه هارو با خدا بگذرونیم ق

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.