پاورپوینت کامل شهیدستان;عدو شود سبب خیر، اگر خدا خواهد… ۲۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل شهیدستان;عدو شود سبب خیر، اگر خدا خواهد… ۲۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شهیدستان;عدو شود سبب خیر، اگر خدا خواهد… ۲۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل شهیدستان;عدو شود سبب خیر، اگر خدا خواهد… ۲۱ اسلاید در PowerPoint :
۳۹
مناظره با ژنرال نزّارالقدوری فرمانده کل اسرا در عراق/خاطرات آزاده حبیب الله معصوم
در خاطره قبلی گفتم که چگونه عراقی ها تصور کردند من رهبر اردوگاه هستم و همه مسائل
را زیر سر من می دانستند. با توجه به این موضوع شرایطی کاملا استثنایی برایم
به وجود آمد و اتفاقات جالبی برای من رخ می داد که به یک نمونه آن اشاره می کنم:
عراقی ها وقتی دیدند این اردوگاه از دست آن ها خارج شده و به یک اردوگاه کاملا
انقلابی تبدیل شده است و از طرفی، به خاطر شرایط پس از آتش بس و این که هر لحظه
ممکن بود تبادل اسرا صورت بگیرد، تصمیم به جابه جایی ما نمی گرفتند بنابراین تلاش
فراوانی می کردند که اردوگاه را به شکل سابق برگردانند. از جمله این که نه نفر از
اسرای قدیمی جنگ را،که از هواداران سازمان منافقین و تشکیلات رجوی بودند، به
اردوگاه آوردند. آن ها بیشتر زبان دان بودند و با روش های خاص خود اقدام به مقابله
با ما و جذب بچه های اردوگاه کردند. مدتی نگذشت که یک درگیری سیاسی ـ فرهنگی تمام
عیار بین ما و آن ها اتفاق افتاد. آن نه نفر در آسایشگاه یک مستقر بودند و من یکی
از بچه های شیراز را به عنوان منبع کسب اخبار و اطلاعات در کنار آن ها فرستادم. به
آن دوست گفتم شب ها خود را به خواب بزن و از جلسات آن ها خبر بیاور.
یک روز صبح اول وقت سراسیمه نزد من آمد و گفت: دیشب تصمیم گرفتند که تو را هنگام
ورود به سرویس بهداشتی با تیغ موکت بری به قتل برسانند. من هم تعدادی از رفقا را
جمع کردم و دسته جمعی رفتیم به طرف سرویس بهداشتی. آ ن ها متوجه شدند قضیه لو رفته،
پراکنده شدند. کار تقابل ما بالا گرفت. چندبار با رئیس گروه منافقان رودر رو
گفت وگو کردم او را از خیانت به وطن بازداشتم و سرانجام یک روز به او گفتم: اگر دست
از فعالیت برندارید تو را خواهیم کشت. او خوب می دانست ما اهل تهدید توخالی نیستیم،
لذا به عراقی ها اصرار کرد و آن ها را از اردوگاه بردند. این پیروزی بزرگی برای ما
بود.
اما آن قضیه جالب که وعده دادم
یک روز عراقی ها، من، شانه سازان، حسین هوشمند و دو نفر دیگر را احضار کردند.
چشم های ما را بسته و به خارج از اردوگاه در یک سالن بزرگ بردند وقتی چشم ها را باز
کردند دیدیم ژنرال نزار القدوری فرمانده کل اسرا و نیز چندین افسر عالی رتبه دیگر
در مقابل ما روی مبل نشسته اند. او برای مهار ما آمده بود و این خود به خوبی دلالت
داشت براین که چقدر عراقی ها قافیه را باخته بودند. به ما گفتند به دیوار تکیه داده
و از حالت چمباتمه خارج نشویم. قدوری گفت: مرا می شناسید؟ گفتم: نه. ناگهان از کوره
در رفت و شروع کرد به بدوبیراه گفتن، و این که من در کمپ هفت با شما دیدار کردم
و…
گفتیم: چرا، حالا یادمان آمد تو را می شناسیم! و دیگر تحقیر اولیه به خوبی انجام
شده بود. گفت: من قدرت دارم همه شما را اعدام کنم هر که شک دارد دستش را بلند کند
که البته این کار را نکردیم چرا که می خواستیم زنده بمانیم. غرور عجیبی داشت و مرتب
می گفت من این هستم من آن هستم من در ژنو با ولایتی (وزیر امور خارجه ایران در زمان
جنگ) دیدار داشتم و…
در این جا ناگهان خود را روی زمین ولو کردم. داد زد چرا این کار را کردی گفتم: خسته
شدم و خلاصه باز حالش را گرفتیم. گفت: برای این ها چایی بیاوری
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 