پاورپوینت کامل آخرین شهید ۱۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل آخرین شهید ۱۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آخرین شهید ۱۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل آخرین شهید ۱۸ اسلاید در PowerPoint :
۳۰
صدای شیهه اسب ها و چکاچک شمشیرها از بیرون به گوش می رسید. سوید خم شد و بند
چکمه هایش را محکم بست. شمشیرش را از گوشه خیمه برداشت و با دست، تیزی آن را آزمود،
دوباره آن را داخل غلافش گذاشت و از خیمه بیرون آمد. چند قدمی که برداشت، به عقب
برگشت و آخرین نگاهش را به داخل خیمه انداخت. در گوشه خیمه، کنار مشک خالی آب،
خنجرش را دید. با خود گفت: شاید هنگام مبارزه، شمشیرم بشکند یا از دستم بیفتد.
آن وقت این خنجر به کارم خواهد آمد». خنجر را داخل چکمه اش پنهان کرد. گوشه خیمه را
بالا زد و بیرون آمد. در گردوغبار میدان امام را دید که بر بالین یکی از یاران
شهیدش نشسته بود. زیر لب گفت: مرحبا برادر که به سعادت ابدی دست یافتی. من نیز
لحظه ای دیگر به تو می پیوندم».
شمشیرش را محکم در دست فشرد و نگاهی به میدان انداخت. دستش را سایبان چشمانش کرد.
سیاهی سپاه دشمن تا دوردست ها ادامه داشت. نگاهش را که چرخاند. چند جوان را دید که
باکمک یکدیگر جنازه شهیدی را به سوی خیمه شهدا می بردند. نگاهی به زخم های بدن و
چهره خون آلود شهید انداخت و باخود گفت: آفرین بر پایداری و استقامتت! چه خوب
به عهد و پیمان خود با امام وفا کردی! خدا کند که من هم چون تو بتوانم تا آخرین
توان از دین و مولایم دفاع کنم».
درحالی که عرق های پیشانی اش را پاک می کرد، به سوی امام رفت و از او اذن میدان
گرفت. امام نگاهش کرد و لبخند زد. تمام وجودش لبریز از عشق امام بود. خم شد و
دست های او را بوسید؛ سپس سوار بر اسب به سوی میدان شتافت.
رجز خواند و هماورد طلبید. سربازی جلو آمد و مبارزه ای بین آن دو شروع شد. در
گردوغبار میدان چیزی دیده نمی شد. صدای به هم خوردن شمشیرها خبر از زنده بودن آن دو
می داد. ناگهان یکی از دو سوار بر زمین افتاد. نفس ها در سینه حبس بود و میدان پر
از گردوغبار، که صدای سوید بلند شد و دوباره هماورد طلبید. سرباز ستم پیشه دیگری
جلو آمد. او نیز با ضربه های تندوتیز سوید بر زمین افتاد. حالا دیگر خستگی و تشنگی
تاب و توانش را گرفته بود. با خودش گفت: سوید! طاقت بیاور! دیگر تا رسیدن
به خشنودی خدا و پیامبر چیزی نمانده، لحظه ای دیگر از نهرهای بهشت خواهی نوشید.
مگر دیشب را فراموش کرده ای که امام جایگاه و مقامت را نشانت داد».
شمشیر را با تمام توان بالای سرش برد و آن را بر فرق سواری زد که از روبه رو
می آمد. در همین هنگام ضربت شمشیری پهلویش را شکافت و خون گرمی از آن سرازیر شد.
درد همه وجودش را فرا گرفت. روی اسب خم شد. شمشیر از دستش افتاد و لحظه ای بعد خودش
نیز نقش بر زمین شد. سربازان دشمن محاصره اش کردند، اما هنوز می ترسیدند که نزدیکش
شوند. یکی از نیزه داران جلو آمد و در حالی که با نیزه به او می زد، با فریاد گفت:
سوید! سوید! بلند شو مرد، بلند شو و بجنگ». اما جوابی نشنید. د
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 