پاورپوینت کامل شکل دگر خندیدن; هفت سین ; اس ام اس ۱۴ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل شکل دگر خندیدن; هفت سین ; اس ام اس ۱۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شکل دگر خندیدن; هفت سین ; اس ام اس ۱۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل شکل دگر خندیدن; هفت سین ; اس ام اس ۱۴ اسلاید در PowerPoint :

۳۶

اسم مستعار؟؟؟؟

شب سال نو بود. تقریبا نصف فامیل جمع شده بودن خونه آقاجون (آقاجون که می گم،
منظورم بزرگ فامیله) از عمو و عمه و خاله و دایی بگیر تا نوه پسرخاله آقاجون!

فضا طوری بود که همه دوزانو نشسته بودن و انگار از شدت درد زانو عن قریب بود که
زانوها بترکه! آقایون یه سمت اطاق به ردیف نشسته بودن و خانم ها هم یه سمت دیگه.
خلاصه جاتون خالی… جوّ، جوّ دید و بازدیدهای قدیمی بود. وسط اطاق هم محل تاخت و
تاز و بازی بچه ها. آقاجون هم کلی خوش به حالش شده بود که شب سال نو، کل فامیل
ریختن دوروبرش.

باز هم گوشزد می کنم که به علت ازدحام جمعیت همه مون mp3 نشسته بودیم و شونه هامون
به هم ساییده می شد. در این فضای کاملا سنتی، ناگهان صدایی که با این فضا غریب بود
تو اطاق طنین انداز شد. از همین زنگ های smsضایعی که مناسب هیچ جمعی نیست…

نگاه های جست وجوگر که کمی هم سرزنش همراهش بود، شروع به چرخش بین حاضران کردند.
پسرخاله عموزاده آقاجون که نسبتا هیکل درشتی داشت درحالی که به زحمت خودشو این ور و
اون ور می کرد، سعی داشت گوشی شو از جیب شلوارش بیاره بیرون و از اون جا که دو سه
بار گوشزد کرده بودم همه گوش تاگوش هم نشسته بودیم در اثر تکان ها فرد مذکور ما هم
عین موج مکزیکی این ور و اون ور می شدیم و کم کم قلمی های جمع داشتیم دچار عارضه
خفگی ییهویی می شدیم. پسرخاله عموزداه آقاجون بالاخره موفق شد با کلی ذوق و شوق
گوشی رو از جیب مبارکش بیرون بکشه. در این لحظه کل آقایون که از اعمال فشارهای شدید
ایشون خلاص شده بودن، منتظرشدن تا یکی این جوّ به وجود اومده رو بشکنه که ناگهان
صدای خنده مخوف همون فرد مذکور سکوت سنگین اطاق رو شکست. اونایی که در مجاورت آقا
حشمت (پسرخاله…) بودن کنجکاوی شون گل کرده بود و سعی داشتن زیرچشمی، با هر طرفند
ممکن نگاهی به LCD موبایل حشمت آقا بندازن. آقا حشمت هم که مردونگیش گل کرده بود
اول smsرو نشون بغلیش داد و بعد گفت: اگه گوشکوبت بلوتوث داره، آتیشش کن، smsرو
بفرستم برات.

آقا کامران هم در طرفه العینی گوشی شو از جیب پیرهنش بیرون کشید و بلوتوث گوشی رو
فعال کرد.

حالا دیگه کل جمع سعی داش