پاورپوینت کامل حرف های مینیاتوری;نامه های عاشقانه ۱۳ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل حرف های مینیاتوری;نامه های عاشقانه ۱۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حرف های مینیاتوری;نامه های عاشقانه ۱۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل حرف های مینیاتوری;نامه های عاشقانه ۱۳ اسلاید در PowerPoint :

۲۴

نامه چهاردهم

جز من و یار نبودیم و خدا با ما بود.

در این گرمای عطشناک، مدام به این می اندیشم که چگونه دلت می اید تنهایم بگذاری.
اگر بمانی خواهم گفت که دوستت دارم، کمی فرصتم ده.

مدتی است که به عشق، مجال تکاپو داده ام؛ آن را از بند تن خاکیم رها کرده و آزاد
گذارده ام تا بازی گوشی کند؛ بازی کند، پرواز کند و تا می تواند در صحن دلم از نو
عاشقی کند. مدتی است که دل به دریا زده و بال و پر عشقم را باز کرده ام تا پر زند و
به استقبال احساس تو رود. من می خواهم که عشق، خود مسیر جریانش را بیابد. آن گاه که
جاری شد خودم را به موج شتابان آن می سپارم.

نازنین، غرورم را به دست باد نده، او یغماگر است. غرورم را با عشقم قیاس نکن که
آنها از دو جنس مخالف اند. من تو را از میان کوچه های تنگ شهر و آن هم به اشاره
چشم نیافته ام که به این سرعت از کنارم می روی. تو خدادادی هستی. هیچ گاه تو را
مسافر ندانستم. اکنون که آمدی، بمان.

فکر می کنی اگر از من دور باشی دیگر عاشقی نمی کنم؟ فکر می کنی اگر در کنارم باشی
من جرئت نگاه کردن در چشمان درخشان تو را دارم؟ فکر می کنی من عاشقی بلد نیستم؟ فکر
می کنی نگاه وسیع تو در کلبه کوچک من جا نمی شود؟ تو چه فکر می کنی؟

تو که نیستی، خانه ام خانه باد است. می دانستی! وقتی نباشی همدمی جز باد ندارم که
آن هم مدام می اید و می رود و به هم می ریزد تمام رویاهای رنگین مرا.

تو از کجا آمدی؟ کی، چه ساعتی، چه روزی و چه ماهی قلب مرا تسخیر کردی؟ اصلاً من تو
را چگونه یافتم؟ خوبِ من، این چندسال و چندماه و چندروز و چندساعت برایم به اندازه
عمر زمین طولانی بوده است. راستی چرا این قدر برای من آشنایی؟ مگر با من خلق شدی؟

آهسته، آهسته، اما استوار به درون قلبم رخنه کردی. آرام بودم، طوفانیم کردی؛ بی درد
بودم، دردمندم کردی؛ خشک بودم، بارانیم کردی؛ خواب بودم، بیدارم کردی. آخر تو
چیستی؟ عشق یا معشوق؟

ای لبالب از صفا، وقتی تو باشی من تازه همانی می شوم که خ