پاورپوینت کامل شهیدستان;خاطرات شفاهی دفاع مقدس ۲۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل شهیدستان;خاطرات شفاهی دفاع مقدس ۲۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شهیدستان;خاطرات شفاهی دفاع مقدس ۲۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل شهیدستان;خاطرات شفاهی دفاع مقدس ۲۶ اسلاید در PowerPoint :
۲۰
و ما ادریک ماالکوثر
پس از شهادت حاج عبدالمهدی مغفوری در عملیات کربلای۴ پیکر پاکش را برای تشیع به
کرمان آورده بودند. خانواده شهید و سه فرزند دلبندش برای آخرین دیدار بر گرد وجود
آن نازنین حلقه زدند. مادر خانم حاج عبدالمهدی می گفت: «وقتی خواستم چهره مطهر و
نورانی شهید را برای وداع آخر ببوسم، با کمال تعجب مشاهده کردم که لبان ذکرگوی آن
شهید سعید به تلاوت سوره مبارکه کوثر مترنم است».
و من بی اختیار این جمله در ذهنم نقش می بندد که:
هان ای شهیدان! با خدا شب ها چه گفتید؟
جان علی با حضرت زهرا‰ چه گفتید؟
پسرعموی شهید مغفوری هم از مراسم دفن این شهید خاطره ای شگفت دارد: وقتی می خواستیم
او را که به برکت زندگی سراسر مجاهده اش شهد وصال نوشیده بود به خاک بسپاریم با
صحنه عجیبی مواجه شدیم، که به یک باره منقلبمان کرد. وقتی پیکر شهید را در قبر
می گذاشتیم صدای اذان گفتن او را شنیدیم.
راوی: حجت الاسلام محمدحسین مغفوری، لشکر۴۱ ثارالله.
حرفی که کمانه کرد
بعد از اینکه گردوغبار ناشی از انفجار خمپاره فرو نشست، به طرف من برگشت. درحالی که
با دستش چشم خون آلوده ترکش خورده اش را می فشرد، گفت: آخ چشمم! به شوخی گفتم:
«چشمت درآد، می خواستی نیایی جبهه، خط مقدم اومدن این چیزها را هم داره!»
چند وقت بعد در عملیات دیگری خودم هم از ناحیه چشم چپ ترکش خوردم. این بار چشم خودم
درآمد و… خب، خط مقدم این چیزها را هم داره….
دیر آمد، زود رفت
دانشجو بود و جوان، آمده بود خط، داشتم موقعیت منطقه را برایش می گفتم که برگشت و
گفت: «ببخشید، حمام کجاست؟» گفتم: حمام را می خواهی چکار؟ گفت: می خواهم غسل شهادت
کنم. با لبخند گفتم: دیر اومدی زود هم می خوای بری. باشه! آن گوشه را می بینی آنجا
حمام صحرایی است. بعدش دوباره بیا اینجا. دقایقی بعد آمد. لباس تمیز بسیجی به تن
داشت و یک چفیه خوشگل به گردن. چند قدم مانده بود که به من برسد یک گلوله توپ زیر
پایش فرود آمد.
راوی: حاج حسین یکتا
فرمانده
شب قبل از عملیات کربلای۵ خواب عجیبی دیدم. دیدم شب عملیات است و همراه بچه های
گردانمان شور گرفته ایم به سر و سینه می زدیم و یا حسین یا حسین می گفتیم.
با کمال تعجب دیدم که در وسط حلقه ماتم رزمنده ها خود آقا سیدالشهد ایستاده است و
همه ما محو تماشای جمال دلربای او، پروانه وار گرد شمع وجودش می چرخیدیم. از صدای
حسین حسین بچه ها غوغایی به پا بود. در لحظه ای که رمز «یا فاطمه الزهرا» عملیات
اعلام شد دیدم وجود نازنین آقا اباعبدالله الحسین که پیش روی ما قرار گرفته بود،
شمشیر از نیام برکشید و به سمت مواضع یزیدیان زمان تاخت و ما هم به دنبال آن حضرت
حمله کردیم و با دشمن درگیر شدیم. در حال کارزار بودیم که ناگهان من تیر خوردم و
افتادم. دیدم آقا سیدالشهد ذره پروری کردند. بالای سر من تشریف آوردند و به
رزمنده ای که باشتاب از بالای سر من می گذشت فرمودند: او را نگذارید اینجا بماند،
به عقب برگردانید. آن برادر رزمنده هم به تبعیت از امر مولا به هر زحمتی بود مرا به
عقب برگرداند.
فردای آن شب، شب عملیات کربلای۵ بود. تک تک لحظات آن خواب به عینیت تبدیل می شد.
همان جا همان بچه ها، همان شور و… اینده ای را که در شب گذشته در خواب دیده
بودم، در زمان حال بعینه می دیدم. در همان شب عملیات من تیر خوردم و دیدم که کسی
آمد بالای سرم و گفت…
عبداللهی(پاسداری از روستای خاکعلی قزوین)
اخراجی ها
دو نفر بودند که همه را ذله کرده بودند. هر کجا که این دوتا داش مشتی را
می فرستادیم، موج دعوا و درگیری و نارضایتی بچه ها بود که بالا می گرفت. باز هم
برای چندمین بار جایشان را عوض کردیم. به روحانی یگانشان گفتم: بگذار پیش من
بمانند. من می دانم با آنان چه طور کنار بیایم. گفت: نه همین جا باشند بهتر است. به
محض ورود رو به آن روحانی رزمنده کردند و گفتند: ببین حاج آقا، ما اینجا فقط
به خاطر دفاع از وطن آمده ایم، اهل شرکت در نماز و دعا و این حر
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 