پاورپوینت کامل عاشورایی هاش بیان جلو ۱۵ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل عاشورایی هاش بیان جلو ۱۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل عاشورایی هاش بیان جلو ۱۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل عاشورایی هاش بیان جلو ۱۵ اسلاید در PowerPoint :

۴۳

بچه مثبتاش بشینن. باهاشون حرف دارم اساسی. با همه تون ام، یه چَن لحظه ای با من
باشین. لطفاً، ها! ماشاءالله چهره های شمارو که می بینم، جون می گیرم، چه جور! آخه
منم مث شما یه جورایی عاشورایی ام. پس چرا این قده من و شما از هم دور افتاده ایم؟
این فیس و افاده های بی جا که گاهی وقت ها از سمت شیطون سراغتون می یاد، مال چیه؟
این جوری به من زُل نزنین مث غریبه ها. پیشینه من و شما یکی یه. تعجب می کنین، نه؟
من گِل ام.

*

الان که روبه روی چشمای قشنگتون نشستم، حتم دارم با همین چشما که دارین منو نیگا
می کنین این ایه رو خوندین:

انسان را از گِل خشکیده ای هم چون سفال آفرید. (الرحمن: ۱۴)

من چیزی از خودم ندارم. بی لاف و بی ادعا، اگه حالت گرفتم و خشک شدم تا شدم شما،
دست خدا بود همش. کی فکر می کنه از خودش چیزی داره؟

*

بیش ترتون این شعر سعدی رو از بر هستین و حسابی باهاش حال کردین:

گِلی خوش بوی در حمام روزی

رسید از دست محبوبی به دستم

بدو گفتم که مُشکی یا عبیری

که از بوی دلاویز تو مستم؟

بگفتا من گِلی ناچیز بودم

و لیکن مدتی با گُل نشستم

کمال هم نشین در من اثر کرد

و گرنه من همان خاکم که هستم

بازم می گم بچه ها من چیزی از خودم ندارم. کمال هم نشین اثر می کنه. عوض می کنه.
باور ندارین که بعضی از زمان ها و مکان ها شَرَف می دن به موجودات؟

خب یکیش ما.

*

دلاتون با منه یا نه؟ می خوام بگم اگه حالت گرفتم و خشک شدم و شدم مُهر، دیگه
بی زحمت باید حرمت منو داشته باشین. می دونم که دارین. راستی تا یادم نرفته ما هم
مث شما کربلایی هم داریم. توی جیب بعضی یاتون رفیقای من پیدا می شن.

درست روی قلبشون. کربلا رفته هاش این جارو داشته باشن. خب همون طور که گِل عطر گُل
می گیره، مُهر هم بوی مِهر می ده دیگه. حساب دو دوتا چهارتاس. چی داشتم می گفتم؟
آهان! صحبت سر مُهر بود. نماز آخری رو که خوندین، یادتون بیاد. می دونین چرا دوبار
پیشونی تون رو روی ما می ذارین؟

ما که می گم نه این که بخوام خودمو بگیرم. خدا نکنه. منظور، من و دوستام هستیم،
می دونین چرا فقط دو سجده؟ نه کم تر و نه بیش تر؟ کارهای خدا همه اش از روی حکمته.
من روی صحبتم با شماس شما که این قضیه براتون حلّه. ماشاءالله برا جواب دادن به
سؤالم چه قدر دس بالا رفته. این همونه که می گم شما خوب همه چی رو درک می کنین. درس
پس می دیم ما محضر دلای باص