پاورپوینت کامل نامه ای به برادر مداحم ۲۳ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نامه ای به برادر مداحم ۲۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نامه ای به برادر مداحم ۲۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل نامه ای به برادر مداحم ۲۳ اسلاید در PowerPoint :

۴۴

می خواهم از راز سترگی که پشت کاشی های سبز حسینیه مان نهفته، بگویم

برادر مداحم سلام!

این سطرها، یادداشت های دلتنگی است؛ واگویه هایی که تو را محرم آن دانستم. می خواهم
برایت از برادران تاریخی ام بگویم؛ آن ها در روزگار امامان می زیسته اند و گاه، به
گوشه چشم شان مفتخر شده اند؛ دعبل را می گویم، فرزدق را می گویم، کمیت و سیدحمیری
را. چه شورگستر بود شعرهایشان و چه دل انگیز بود نوای ولایت مداری شان! گاه با بیتی
امامشان را به تحسین وامی داشتند.

کتاب تاریخ را می گشایم؛ در گوشه و کنار آن، نام شاعران شیعی به چشم می خورد؛
فردوسی، کسایی مروزی و… چه رنج هایی که نکشیدند به جرم این که دوست دار آل علی
علیهم السلام بودند!

در صفحه دیگر، نام هلالی جغتایی به چشم آشنا می آید؛ هم او که به جرم شیعه بودن، به
دار آویخته شد؛ با آن شعر معروفش:

«محمد عربی امیر هردو سراست..»

و باز کتاب را می گشایم و می رسم به نام محتشم کاشانی. راستی! از شعرهای محشتم بر
می آید که شاعر متوسطی است، پس چگونه است که بیت بیت ترکیب بند مشهورش، چشم ها را
خیره می کند؟ چیست راز آن که ابیاتش هنوز زینت بخش کتیبه هاست؟ چه آشوبی به پا
می شود با خواندن این اشعار:

«گر خوانمش قیامت دنیا عجیب نیست

این رستخیز عام که نامش محرم است»

روضه خوان های تبریزی را دیده ای؟ دلبستگی بسیاری به شعرهای عمان سامانی و نیر
تبریزی دارند. وقتی خاطرات کودکی ام را مرور می کنم، به یاد طنین صدای دلکش آن ها
می افتم که در روز عاشورا، روضه وداع را با بیت های عمان سامانی می آمیختند؛

«پس زجان برخواهر استقبال کرد

تا رخش بوسد الف را دال کند»

شهریار را که می شناسی؟ راستی! مگر امثال شعر «علی ای همای رحمت» در وصف
امیرمؤمنان علی علیه السلام کم سروده شده است؟ پس چرا شهریار؟ نمی دانم! اما راز آن
را وقتی می توان فهمید که شهریار، این شعر را با صدای خودش می خواند؛ چه دلکش و
ملکوتی؛ چه با اخلاص!

روزهایی را به یاد می آورم که پیر جماران، در گوشه ای می نشست و مرحوم کوثری، زبان
به روضه می گشود؛ با نغمه: یا رحمت الله الواسعه؛ و تو می دیدی که پدر پیرمان چگونه
شبنم اشک را میهمان طراوت گونه هایش می کرد. پیرمرد چه روضه ای می خواند؛ چنان که
با هر جمله اش چهارستون بدن انسان به لرزه در می آمد.

دیروز از کنار مغازه ای رد شدم و صدای مداح جوانی را می شنیدم که شور می خواند؛ باز
همان ترانه های آن طرف آب و شعرهای بی مایه و تکراری. جمعیتی گرد او حلقه زده بودند
و شور می گرفتند. مداح جوان! عطر خوش نام حسین را با نغمه های متعفن چه کسانی
آمیخته ای؟ سخن آن ترانه خوان فراری را به یاد می آورم که در مصاحبه با یکی از
رادیوهای ضد انقلاب گفته بود به برخی از مداحان بگویید سبک ها و آهنگ های ما را به
نام خودشان ثبت نکنند؛ این نوعی دزدی است!

دیشب به مجلس روضه ای رفته بودم. آقای مداح، روضه ای خواند که تا به حال نشنیده
بودم؛ با این که سال هاست که مقاتل کربلا را می خوانم. پس از پایان مجلس، نزد او
رفتم و منبع مطلب را خواستم. لبخندی زد و گفت: این ها حرف دل است؛ سراغ منبعش نرو.
و من در این اندیشه بودم که آیا سخن دروغ، از دل شکسته بر می خیزد؟

روزگار عجیبی است! واریز کردن مبلغ هنگفتی به شماره حساب بانکی و فرستادن رسید آن و
سپس فرستادن اتومبیل برای مداح و همراهان و… همراه چندین درخواست دیگر …
سبحان الله! بگذریم؛ در هر مجموعه ای خوب و بد وجود دارد باید حساب خوبان را از
غافلان جدا دانست.

<