پاورپوینت کامل شکل دگر دگر خندیدن;فال نامه ۳۰ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل شکل دگر دگر خندیدن;فال نامه ۳۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شکل دگر دگر خندیدن;فال نامه ۳۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل شکل دگر دگر خندیدن;فال نامه ۳۰ اسلاید در PowerPoint :

۳۴

میرزا بنویس

اشاره و بشاره!

یک بار که در به در به دنبال سوژه می گشتیم تا مقاله ای، طنزی چیزی بنویسم و کمی به
فرهنگ این مرز و بوم خدمت بکنیم و اندکی از آن بیشتر، لطفی و مرحمتی به جیب
مبارکمان، یادمان افتاد که زمانی با حافظ علیه الرحمه ـ هر چند شاعر قرن هشتمی بوده
ـ حشر و نشری داشته ایم و خیلی ها هم ازین سر و سّر داشتن ما با او باخبر بوده و به
حافظ پژوهی قبولمان داشته اند و ما را طرف مشورتشان با حافظ می گذاشتند و گاه و
بیگاه فالی برا یشان می گرفتیم. خلاصه به خود نهیب زدیم که ای دل غافل! با وجود
اینکه احساس پرریختگی داری، هنوز خیلی های فرهیخته، تو را به فرهیختگی قبول دارند
و طرف مشورتشان هستی و وقتی طرف مشورت هستی با فرهیختگان یعنی خودت هم فرهیخته ای.
پس تو که گره گشای عالمی، کمی هم به فکر خودت باش. یک بار هم که شده به خودت لطف کن
و طرف مشورت خودت باش. به عبارت آخر، به داد خودت برس!

خلاصه بعد از این اشاره، تصمیم گرفتیم فالی بزنیم به یاد آن عهد قدیم. لاجرم دست به
فال شدیم و به نسخه نفیسی از این کتاب که اختیار داشتیم، تفأل زدیم و نتیجتاً مرهمی
بر زخم خود. فال که گرفتیم دیدیم محشر است! از آنجا که پیش تر برای فرهیختگان فال
می گشودیم به شیوه و اسلوب uP todate و تفسیر و تعبیر و تأمل می کردیم بیت ها را
برایشان، تصمیممان این شد که برای شما هم آن را تأویل و تفسیر کنیم تا چه قبول افتد
و که و چه در نظر اید؟!

آن فال که آمد این بود:

شکفته شد گل حمرا و گشت بلبل مست

صلای سرخوشی ای صوفیان باده پرست!

اگر اهل حال و فال باشید می بینید که بیت محشر است! حافظ از همان بیت اول با اشاره
ما چه بشاره ای داده! و آن کس است اهل بشارت که اشارت داند! البته واضح و مبرهن است
که فی الحال که داریم فال حافظ معنی می کنیم زمستان است و برف زیر پای ما در کوچه و
خیابان هنوز آب نشده و بیشتر به جای این بیت حافظ، شعر «زمستان» اخوان ثالث و «هوا
بس ناجوان مردانه سرد است» او می چسبید؛ چون فکمان دارد می لرزد، اما دلمان
نمی خواهد حرف بهارانه حافظ را زمین بگذاریم. حتماً سرّی در آن است و مای عوام آن
را نمی فهمیم و راز آن را چه داند آن که اشتر می چراند؟! البته دور از جان شما
مخاطبان هوشیار… .

آری، می توان با وجود زمستان، فضای بیت حافظ علیه الرحمه را این گونه بهاری دانست و
گفت: با وجود زمستان گل ها شکفته شد و ازین حال و هوا، بلبل مست گشت (یا مست دور
گل گشت و ایضاً مستانه رقصید!) یعنی ای صاحب فال! کار تو بهاری است. قلمت را مثل
بلبل به رقص درآور و تا می توانی بنویس! هنوز ننوشته ای که گل ها در وسط زمستان
شکوفا شدند و بلبل مست شده و… خلاصه هر کار دارید ول کنید بیایید در زاویه این
شعر بنشینید. دور آن حلقه بزنید و قدر این نویسنده را بدانید و اگر می خواهید شعر
من حافظ را بخوانید و فال بزنید، بدانید که چاشنی لذت شعر من خواندن این فال نامه
است!

باور کنید همین بیت اول فال چنان به ما روحیه داد و احساس فرهیختگی دست داد که
فی الحال تصمیم گرفتیم این یک ساله هر شماره یک غزل این شاعر بلندپایه را ـ که با
این غزلش قدر ما را پیش همگان علی الخصوص فرهیختگان معلوم کرده ـ مطرح و در پاسخ
محبت او ما نیز قدر او را معلوم گردانیم؛ البته به قدر زور و بازوی قلم مان.

بیت دوم:

اساس توبه که در محکمی چو سنگ نمود

ببین که جام زلالی چه طرفه اش بشکست

درست است که حرف شیشه و جام است، اما چون این چو سنگ نمودن توبه خیلی بودار است و
یحتمل مشکل ساز، ممکن است صدای خیلی ها را از بعضی جهات درآورد. فلذا از خیر تفسیر
این بیت بودار می گذریم و دست از سرش برمی داریم!

بیار باده که در بارگاه استغنا

چه پاسبان و چه سلطان، چه هوشیار و چه مست!

چون تفسیر بیت اول خیلی دراز دامن شد، یک توضیح ضروری مان را گذاشتیم برای این بیت؛
چون در تفسیر آن حرفی برای گفتن نداریم! اما آن نکته مهم: جسارتاً اگر کسی فکر
می کند از خودمان خیلی متشکریم و داریم به بهانه حافظ از خودمان تعریف می کنیم و به
زبان بی زبانی یا زیر لب هی به ما می فرمایند: «ای دائم که به خویش مغروری»،
مجبوریم در جوابشان بداهتاً جواب دهیم (!) که: «گر تو را عشق نیست معذوری» و پشت
بندش ذکر این نکته: «مستی عشق نیست در سر تو!» و رویمان به دیوار، دور از جان شما
مخاطبان هوشیار: «رو که تو مست آب انگوری!» خلاصه اگر می خواهند عطش خود را برطرف
کنند، بهتر است آب میوه طبیعی مصرف کنند نه ساندیس های آن چنانی. بله، بیت سوم
می فرماید: کارت را بکن! هر هفته و هر ماه به تفألت برس و کاری