پاورپوینت کامل داستان دیدار ;زیارت بعدی ۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل داستان دیدار ;زیارت بعدی ۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل داستان دیدار ;زیارت بعدی ۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل داستان دیدار ;زیارت بعدی ۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۳۷

از کوه بالا می رویم؛ تند و تند. گاه گاهی سنگ ریزه ای از زیر پایمان سُر می خورد و
تا آن پایین پایین ها می رود. من جلو می زنم. فرزانه پشت سرم هن هن کنان خودش را
بالا می کشاند. می ایستم تا برسد. حسابی قرمز شده است. ذرات عرق صورتش را چراغانی
کرده است. دستش را می گیرم و می کشانمش بالا. با خنده می پرسم این همه زحمت می کشی
که چی؟ او می خندد و می گوید: دیدن قم از آن بالا کیف دارد.» رو می کنم به شهر:
آن سبزی ها را می بینی؟ آن جا باغ کنار خانه خاله ام است.» نگاه می کنم به آن گنبد
آبی که آن دور دورهاست. دور از خانه ها.

ـ فرزانه یادت می اید اولین بار کی جمکران رفتی؟

ـ وا، تو هم چه سؤال هایی می کنی. یادم نمی اید امروز ناهار چی می خوردم.

ـ آخر آدم اولین بار که جایی را می بیند. یک حس خاصی دارد.

این را گفتم و اولین بار که رفته بودم زیارت امام رض علیه السلام یادم آمد. اصلاً باورم
نمی شد در حرم امام رض علیه السلام هستم. مامان جیغ می زد: یا امام رضا! یا امام رضا!» از
سقاخانه اسماعیل طلا که آب می خوردم، احساس کردم دارم از سقاخانه قصه ها آب
می خورم؛ از بس مامان قصه اسماعیل طلا را برایم گفته بود. آن روز من توی حرم یک
نامه انداختم تا امام رض علیه السلام بخواند. یادم است از امام رض علیه
السلام خواسته بودم که از خدا
بخواهد بروم کربلا، زیارت امام حسین علیه السلام . خواسته بودم از خدا بخواهد جزو یاران امام
زمان (عج) باشم. خیلی چیزها خواسته بودم. شبیه همین چیزهایی که الان می نویسم و
می اندازم در چاه امام زمان (عج). همیشه فکر می کنم امام زمان (عج) چه طور فرصت
می کند این همه نامه را بخواند. امام زمان (عج) این همه کار دارد. وای، به خط خرچنگ
قورباغه من که می رسد… وای! تصورش دلم را می لرزاند. اولین باری که برای امام
زمان (عج) نامه نوشتم، یادم می اید. مامان داشت نامه می نوشت که گفتم، من هم
می خواهم برای امام زمان (عج) نامه بنویسم. آخر نامه اش نوشتم: تو را به خدا زودتر
بیا.» مامان که خواند. اشک توی چشم هایش جمع شد.

فرزانه می گوید: ساکت شده ای؟ به چی فکر می کنی؟»

نفس نفس می زند. با لبه چادر، عرق پیشانی اش را پاک می کند. دست هم را می گیریم.
فقط یک کم مانده به بالای کوه و آن زیارت گاه کوچک برسیم. در تاریخچه کوه خضر آمده:
حضرت خضر در این کوه دیده شده است. حضرت خضر علیه السلام جزو یاران امام زمان است و او را
می بیند.»

این ها را که می خوانم، دلم می لرزد، مثل وقتی که تصور می کنم امام زمان (عج) دارد
نامه مرا می خواند. از سقاخانه اسماعیل طلا که آب می خوردم، احساس می کردم امام
رض علیه السلام دارد مرا می بیند. دعا که می خواندم، احساس می کردم مرا می بیند. حتی یک بار
با مامان جر و بحث کردم. از این که جلوی امام رض علیه السلام این کار را کردم، خجالت کشیدم.
دیگر چیزی نگفتم. حالا هم می گویند هر پنج شنبه پرونده اعمال ما را می برند پیش
امام زمان (عج).

هر چند می دانم امام زمان (عج) همیشه ما را می بیند. وای که وقتی بد می شوم، چه قدر
از او خجالت می کشم. رسیده ایم بالای کوه. در دفتر کوه خضر آش می دهند. من و فرزانه
هم یک کاسه می گیریم. می رویم می نشینیم لب

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.