پاورپوینت کامل شکل دگر خندیدن ;قصه وصله ای که به ما چسباندند ۳۰ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل شکل دگر خندیدن ;قصه وصله ای که به ما چسباندند ۳۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شکل دگر خندیدن ;قصه وصله ای که به ما چسباندند ۳۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل شکل دگر خندیدن ;قصه وصله ای که به ما چسباندند ۳۰ اسلاید در PowerPoint :

۳۵

آن شب طی اقدامی بس بچه گانه و دور از عقول به والده مان پیشنهاد دادیم که: ای
عزیزتر از جان… حال که ما را سن و سال به ربع قرن رسیده، وقت آنست که آستین ها
برایمان بالا زنید و…»

آن والده گرام نیز در جواب این گزافه گویی ما پاسخ دادند که: ای طفل خوش خیال و
خوش پرواز، چونست که از آن مرکز علم اندود و علم ساز (دانشگاه نام) فارغ التحصیل
شدی و اَنگِ لیسانس بر خود نهادی ولیک بی کار و بی سِمَت بودی؟! حال از ما انتظار
دارید بر شما همسر اختیار نماییم؟!»

و چون این سخن مادر را به گوش جان شنیدیم، به خود نهیب زدیم که باید چنگ به کاری
بزنیم و آتیه ای برای خود بسازیم؛ مثل همه جوانان برای رفع نیاز، نیازمندی های یک
روزنامه را تورق کردیم و شماره تماسی را می یابیم.

ـ الو؟! بابت آگهی کارمند امور دفتری مزاحتمان شده ام… جان؟! شرایط؟! نه خیر این
حقیر مجرد است فی الحال… الو؟! الو؟!

خوش انصاف نگذاشت حرف از حلقوم مان خارج شود! آخر این چه شرطی است؟! مگر آدمیزاد
مجرد حق ندارد شاغل باشد؟!

*

ـ الو؟! بابت آگهی استخدام پیمانی مزاحتمان شده ام… جان؟! بله بله… بنده اصولاً
بسیار بسیار باسواد هستم و اگر بین خودمان بماند مایلم به استحضار برسانم بنده با
معدل بسیار قابل توجه چهارده و بیست و پنج صدم موفق به اخذ لیسانس رشته… شده ام
خواهش می کنم قربان… چوبکاری نفرمایید. بسیار خرسند شدم که بنده به عنوان حسابدار
شرکت شما انتخاب شدم. بله؟ فرمودید متأهل؟ ای آقا این چیزها که مهم نیست. مهم این
است که ان شاء الله اگر بنده شاغل شدم تا شش ماه دیگر… الو؟ الو؟! عجب موجود
نامتمدنی بودها! گویی با مجرم مصاحبت می فرمود!

*

ـ الو؟! بابت آگهی استخدام راننده آژانس مزاحمتان شده ام… بله، اَبَوی مان یک
پیکان ۶۴ دارند، ولی خیلی عروسک است. همان را می آوریم… بله بله… خیالتان راحت،
دست فرمانمان روی هر چه شوماخر» را کم کرده… پس ان شاء الله فردا مزاحمتان
می شوم… ای آقا، شما هم که مثل سایرین از این سؤال های خانوادگی مطرح می کنید! نه
آقا بنده موقتاً مجرد هستم! الو، الو؟!

*

ـ الو؟ بابت آگهی استخدام نگهبان ساختمان نیمه کاره مزاحمتان شده ام… بله بله…
خیالتان جمع باشد دست به چماقمان حرف ندارد. هیکلمان نیز روی هر چه آرنولد
شوارتزنگر» را کم کرده… بنده از همین امشب در خدمت شما هستم… جان؟ تعداد
فرزندانم؟! هه هه هه! بنده هنوز… الو؟؛ الو؟؛ … ای بابا ایشان از کجا فهمیدند
بنده مجرد هستم؟!

*

القصه… دیدیم این وضعیت اسف بار مانع از خوشبخت شدن ما خواهد شد و این اَنگِ
مجردی حالا حالاها نخواهد گذاشت ما شاغل شویم و تا شاغل نشویم نمی گذارند متأهل
شویم. با خود گفتیم می رویم و از این وام های خوداشتغالی یا هر وام نمی دونم چی چی
اخذ می فرماییم و برای خودمان یک تجارت خانه بر پا نموده و مخلص کلام اینکه حالشو
می بریم! تازه… عمه زاده نوه خاله داماد عمویمان، رئیس فلان شعبه بانک فلان است.

*

ـ عمه زاده نوه خاله داماد عمویمان: به به حالتان چطورست جناب رادیکال باشی؟ از این
طرفا؟! بیایید یک وام تپل بر شما در» کنیم، حالش را ببرید.

ـ ای آقا… شرمنده می فرمایید. حال که متحمل زحمت می شوید، حتی المقدور چند
میلیونی بیش از سقف مجاز وامتان بر ما وام در» کنید.

ـ عمه زاده نوه خاله داماد عمویمان: این چه فرمایشی است جانم؟! می خواهید به ما
وصله مفسد اقتصادی بچسبانید؟ نه جانم نمی شود… اصلاً یک لحظه اجازه بدهید بنده
کپی شناسنامه حضرت عالی را دید بزنم…

ای بابا، شما که مجردید… خجالت نمی کشید با این وضعیت تجرد و لاابالی گری
می خواستید سهم یک عده انسان متأهل شصت هفتاد ساله را پایمال کنید؟! نگهبان…
نگهبان… بیایید این عزب اوقلی را با خشونت هر چه تمام تر به جوی آب پرتاب کنید!

و این چنین شد که با کمی دو دوتا نمودن به این نتیجه بس گران بها رسیدم که در حال
حاضر تنها کاری که انسان مذکر می تواند انجام دهد که در آن از این شروط خانوادگی
منظور نشده، اعزام به خدمت سربازی است! تا ببینیم چه پیش بیاید!

آن رئیس جمهور منفور، آن از نزاکت به دور، آن به هرزگی مشهور، آن بی کیاست، آن عاشق
ریاست، آن مستربین» عرصه سیاست؛ آن آخر آبروریزی، آن معروف به هیزی! معجون بلاهت و
مرموزی، نیکلا سارکوزی (لعنه الله علیه)

در بیشتر تراجم و تواریخ از وی به حماقت و سفاهت نام همی رفتی و نقل است تا سنوات
بسیار در افعال و آداب سست و سلوک نادرست

ضرب المثل بودی عبرت خلائق را نیز، در برخی حالات و شئونات د