پاورپوینت کامل برو پیش خودت! ۲۸ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل برو پیش خودت! ۲۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل برو پیش خودت! ۲۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل برو پیش خودت! ۲۸ اسلاید در PowerPoint :

۱۸

داشتیم بساط چای و تخمه را جمع می کردیم تا کم کم بخوابیم. گفتم: بچه ها! شما هر
کدامتان یک پوستر به دیوار بالای تخت تان زده اید. فردا که برای خرید لباس می روم
بازار، دلم می خواهد من هم یک پوستر برای خودم بخرم، اما نمی دانم عکسش چی باشد؟»

شروین عکس تام هنکس» را به دیوار زده بود. بعد از فیلم گرین مایل» عاشق بازی او
شده بود. می گفت: بازی محشری دارد. یک جوری نقش بازی می کند که آدم را با خودش به
همان نقش می برد. شروین فوراً بعد از سؤال من گفت: تو مگر از فیلم کی پکس» خوشت
نیامده بود؟ خب عکس کوین اسپیس را بخر.»

مریم اما نظر دیگری داشت. او که عکس یک دشت پر از لاله زرد و صورتی را به کنار تختش
نصب کرده بود، گفت: به نظر من بازیگرها فقط نقش شان را خوب بازی می کنند و اصلاً
معلوم نیست در زندگی واقعی شان چه جور اخلاق و منشی دارند. اصلاً آدم های درست و
حسابی هستند یا نه؟ تازه خیلی زود هم از ذهن ها پاک می شوند، اما طبیعت، هیچ وقت
تکراری نمی شود. من که هر روز صبح کلی دلم وا می شود وقتی به این گل های لاله نگاه
می کنم.» تا شروین آمد اعتراض کند، محدثه وسط بحث پرید و گفت: به نظر من عکس چیزی
را باید به دیوار بزنی که باورش داشته باشی.» بعد اضافه کرد که در رشته تحصیلی اش
که تاریخ است، با آدم هایی آشنا شده که به تاریخ جهت داده اند و اصولاً فرمان
اتفاقات اینده را به دست گرفته اند و کسانی که با باور و شجاعت وارد میدان شوند، چه
پیروز شوند و چه شکست بخورند، در حافظه تاریخ ماندگارند و ارزش ماندگاری هم دارند و
بعد به پوستر تختش که تصویر ایت الله مدرس بود، اشاره کرد و گفت: مثل شهید مدرس؛
کسی که همه فریادش را به سر دشمنانش خالی کرد».

فائزه گفت: عکسی که تو می خری، فقط این نیست که تو چند هزار تومان پولش را بدهی و
بعد تمام شود. این عکس قاعدتاً روی ضمیر ناخودآگاه تو اثر می گذارد. آرزوها و
آرمان های تو را می سازد و به اخلاقت جهت می دهد. اتفاقاً امروز سرکلاس روان شناسی
بحث آن بود که با هر چه به صورت مستمر در ارتباط باشی، یا ناخواسته شبیه آن خواهی
شد یا خواسته و آگاهانه دلت به شبیه آن شدن متمایل می شود».

مرضیه که عکس پائولو کوئیلو را به دیوار زده بود، گفت: آره، راست می گویی. من
واقعاً یک وقت هایی آرزو می کنم که ای کاش مثل پائولو می توانستم این قدر روان و
تأثیرگذار بنویسم».

فاطمه که ساکت مانده بود و به حرف های بچه ها گوش می داد، گفت: حدیثی از پیامبر
اکرمŒ هست که می فرماید: القلب مصحف البصر؛ یعنی هر چه چشمت می بیند، در قلبت ضبط
می شود.» اینکه چی می بینی، چی می شنوی و چی می گویی، همه و همه در ساختن تو تأثیر
می گذارد. گویی که هر چیزی را که به عنوان نماد، بر روی دیوارت، لباست و حتی تکه
کلام هایت قرار می دهی، شاکله تو را لحظه به لحظه عوض می کنند و شبیه خودشان
می کنند. به خاطر همین است که به الگو» و اینکه چه کسی را سرمشق خودت قرار می دهی،
حتی در قرآن و احادیث خیلی تأکید شده است».

وقتی فاطمه داشت حرف می زد، چشمم به برچسب کوچکی بود که بالای دیوار تختش چسبانده
بود و رویش با رنگ های سبز و سرخ نوشته شده بود: یا زهرا»

هدی گفت: ولی هر چیزی که آدم قبلاً به دیوارش نصب می کند، نشان دهنده او نیست. من
امروز پوستر یک گروه جدید خواننده ها را به دیوار زده ام؛ چون از صدایشان خوشم
آمده، ولی هفته بعد امکان دارد عکس یک خواننده دیگر را به دیوار بزنم که ۱۸۰ درجه
با این گروه فرق داشته باشد».

گفتم: شاید منظور فاطمه این است که هر چیزی که تو به دیوارت می زنی، بالاخره آن را
دوست داری؛ یعنی از آن لذت می بری؛ یعنی حتی اگر برای مدت کوتاهی هم باشد، دلت
می خواهد مثل آن باشی. اینکه هفته دیگر سلیقه ات عوض شود، شاید برای تو معنی تنوع
بدهد، اما حقیقتش این است که تو به صورت ناخودآگاه دریافته ای که آن قبلی، تو را
راضی نکرده است. به همین خاطر است که سراغ بعدی می روی و تا خودت را شناخته باشی،
این بعدی و بعدی و بعدی… همین طور ادامه دارد».

فائزه گفت: بله، طبق علم روانشناسی آدم ها تا جایی که به رضایت و تثبیت
نرسیده اند، از این شاخه به آن شاخه می پرند».

مریم در حالی که دوباره داشت توی استکان ها چایی می ریخت، گفت: من خودم هم قبلاً
این تجربه را داشته ام، اما حالا مدت هاست که دریافته ام طبیعت، آرامم می کند. آن
رضایتی ک