پاورپوینت کامل تقویم ماه;حضرت باران! خلایق تشنه اند ۳۱ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل تقویم ماه;حضرت باران! خلایق تشنه اند ۳۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تقویم ماه;حضرت باران! خلایق تشنه اند ۳۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل تقویم ماه;حضرت باران! خلایق تشنه اند ۳۱ اسلاید در PowerPoint :

۲

۴ مرداد: مرگ رضاخان پهلوی در ژوهاهنسبورگ (سال ۱۳۲۳)

و

۵ مرداد: مرگ محمدرضا پهلوی، پادشاه خائن ایران در قاهره (سال ۱۳۵۹)

بچه که بودیم، حرف های قلمه ای می شنیدیم که برامان خیلی خنده دار بود. مثلاً
بعضی ها می گفتند: تاریخ، بزرگ ترین معلم است. ما خیال می کردیم تاریخ، یک معلم
قدبلند و چهارشانه سیبیلو است که ترکه بلندی به دست می گیرد و فریاد می زند. بعدها
که کم کم، بزرگ تر شدیم، قیافه تاریخ در ذهمان تغییر کرد. چرا که خیلی جاها
می شنیدیم که می گفتند: «زباله دان تاریخ». هیبت آن معلم بداخلاق و گنده، به یک سطل
آشغال تبدیل شد. حالا می فهمیم که تاریخ هم بزرگ ترین معلم است و هم جایی برای دفن
آدم ها و خاطراتشان. درست وقتی پرونده پهلوی ها بسته شد و پدر و پسر به مرگی هزار
بار بدتر، تن دادند، معلمی مهربان و پیر چون تاریخ، سر برآورد و گفت: حق، همیشه بر
باطل پیروز است.

۷ مرداد: فرار بنی صدر از ایران (۱۳۶۰)

در جنگ، تلفات زیادی می دادیم. چرا؟ چون رئیس جمهور گفته بود نباید اسلحه به مردم
بدهید. نباید کسی را در سپاه بپذیرید. نباید رو در رو با عراقی ها شوید. گروهک
منافقین، یک طرفدار سرسخت پیدا کرده بودند. طرفداری که بهشتی را می کوبید و روی حرف
امام خمینی، حرف جدیدی می زد. درگیری های حزبی و قومی تشدید شده بود و همه این ها،
زیر سر بنی صدر ملعون بود. وقتی که عزلش کردند، فکر می کرد در ایران با یک زندگی
مخفیانه، بتواند به فعالیت هایش ادامه دهد اما شهید رجایی که بر مسند ریاست جمهوری
نشست، مایوس شد. و تنها گریم و لباس زنانه به دادش رسید تا بتواند از میان مردم
ایران، فرار کند.

۸ مرداد: درگذشت ایت الله مشکینی (۱۳۸۶)

در یکی از روزهای تنگدستی مبلغی به دستم رسید. آن ایام معمولاً شب ها پس از تعطیل
شدن کتابخانه مدرسه فیضیه، ساعتی را هم در حرم مطهر حضرت معصومه مطالعه می کردم و
هنگامی به خانه باز می گشتم که بچه ها خواب باشند. آن روز قبل از خروج از منزل به
خانواده گفتم برای غذای شب خرید می کنم. عصر وقتی که زودتر از هر روز از کتابخانه
به قصد خرید، خارج شدم، در بین راه متوجه شخصی شدم که درخواستی از من دارد. او گفت:
«مهمان دارم و وسیله پذیرایی ندارم و خجالت می کشم به خانه بروم.» تمام مبلغی که
داشتم را به او دادم و خودم، دوباره به کتابخانه برگشتم و تا پاسی از شب در حرم
ماندم و با دست خالی به خانه رفتم.

(خاطره ای از ایت الله علی مشکینی)

۹ مرداد: حادثه جمعه خونین مکه

خواهرم لباس سپید پوشیده بود. واژه هایش همه «لبیک»، همه «الله اکبر» خواهرم ایمان
داشت که حریم حرم الهی، امن امن است. می شود اوج گرفت و به ملاقات ملکوت رفت.
خواهرم هرگز خیال نمی کرد که جهل و تعصب دشمن، حرمت حرم دوست را نادیده بگیرد. اما
دشمن، با یک هدف برنامه ریزی شده، تیغ به دست گرفته بود. خواهر مرا و هر که مثل
خواهر من، لباس سپید پوشیده بود را از لب تیغ تیز کینه گذراند و واژه های «لبیک
اللهم لبیک» او را، تکه تکه کرد.

از آن روز تا حالا، کودکان خواهرم، نامه که می نویسند، آن را به آدرس بقیع پست
می کنند.

۱۱ مرداد: شهادت شیخ فضل الله نوری

میدان توپخانه تهران، هنوز برای آدم هایی مثل شیخ فضل الله، دلتنگ است. مردی بزرگ
و سترگ که وقتی به انحراف مشروطه پی برد، فوراً به تمام بلاد و ولایات تلگراف زد و
مشروطه را حرام دانست. مشروطه به جای آنکه در خدمت حدود و قوانین الهی باشد، شده
بود مهر سکوت در مقابل رژیم. طبیعی بود که شیخ، تن به فرمان مشروطه ندهد و دعوت
سفارت روس را برای پناهندگی نپذیرد. مصادف با ۱۳ رجب ۱۳۲۷ قمری، چوبه دار، در میدان
توپخانه عَلَم شد و شیخ، چشم از این جهان بست.

۲۷ مرداد: درگذشت کمال الملک

نقش بزن استاد! دنیای بی رنگ و روح ما را زنده کن. این قلموی جادویی ات را تکان
بده. بگذار رنگ ها در هم ترکیب شوند. نور، جای خودش را پیدا خواهد کرد و سایه ها،
اشکال بوم تو را، بُعد خواهند داد. زود است که نیشابور، جسم تو را به بر بگیرد.
هنوز باید که باشی و نقش بزنی طاق ما را.

۲۸ مرداد: فاجعه آتش سوزی سینما رکس آبادان

می گفتند فیلم گوزن را داشته پخش می کرده. می گفتند بوی تند بنزین توی سالن می آمد.
می گفتند بیشتر کسانی که آمده بودند فیلم ببینند، زن و کودک بوده اند. می گفتند
درها از پشت قفل شده بود. می گفتند پرده سینما شروع کرد به سوختن. می گفتند مردم از
ترس، پشت درها جمع شده بودند و درها باز نمی شد. می گفتند خیلی ها همان اول، زیر
دست و پا له شدند. می گفتند سینما مثل یک ماکروفر بزرگ، می سوخت و کباب می کرد…
می گفتند گوزن ها، رم کرده بودند…

۲۴ رجب: فتح قلعه خیبر به دست توانای حضرت علی(ع)

خیبر، سرزمین حاصل خیزی در ۳۲ فرسخی شمال مدینه دارای هفت قلعه بود. یهودیا