پاورپوینت کامل در میان آتش ۱۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل در میان آتش ۱۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل در میان آتش ۱۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل در میان آتش ۱۸ اسلاید در PowerPoint :

۱۸

دستانش را سایبان چشم هایش کرد و از دور دیوارهای بلند مدینه را نگاه کرد. از
این که می توانست بعد از روزها تحمل سختی امام صادق(ع) را ببیند و پیام مردم خراسان
را به امام برساند، دل توی دلش نبود. با دیدن نهری که از میان نخلستان ها می گذشت
از شتر پیاده شد. افسار شتر را رها کرد تا حیوان به طرف نهر برود. آن گاه خود نیز
مشتی آب برداشت و به صورتش زد. خنکی آب حالش را جا آورد. گیوه هایش را از پا در
آورد و پاهایش را بر روی علف های نرم کنار جوی آب گذاشت و نخلستان ها را نگاه کرد.
حیوان که پوزه اش را از آب بیرون آورد، او هم گیوه هایش را پوشید، جامه اش را تکان
داد، دستی به موهای خاک گرفته اش کشید و سوار بر شتر، راه افتاد.

از میان بازار مسگران و پارچه فروشان گذشت. از دور چشمش به مسجد پیامبر افتاد.
خوشحال از این که نشانی را درست آمده است، پیچید به کوچه ای و مقابل در چوبی کوچکی
ایستاد. قلبش از شادی همانند پتکی بر سینه اش می خورد. کوبه در را چند بار به صدا
درآورد. صدای گام هایی را از پشت در شنید آمدم، آمدم.» و در با ناله ای باز شد و
مردی سبزه رو و چهارشانه در آستانه در نمایان شد.

ـ کیستی و از کجا آمده ای؟

ـ من سهل پسر حسن هستم. از راه دوری آمده ام و برای امام پیغام مهمی آورده ام. مرد
کنار رفت: خوش آمدی، خوش آمدی. بفرما داخل!»

مرد، سهل را به اتاقی که امام در آن بود راهنمایی کرد. سهل وارد اتاق شد. نگاهی به
دور تا دور انداخت. امام را دید که گوشه اتاق روی حصیری نشسته است. چند نفری هم
کنارش بودند. سهل سلام کرد و نشست. امام با مهربانی جواب او را داد خوش آمدی سهل.
بیا این جا در کنار ما بنشین. می دانم که هنوز خستگی سفر از تن بیرون نکرده ای.»
آن گاه از حال شیعیان خراسان پرسید. سهل گفت جانم به فدایتان، شما که جانشین
پیامبر هستید چرا در گرفتن حق خود کوتاهی کرده، و قیام نمی کنید؟ شیعیانتان در
خراسان برای بیعت با شما آماده هستند.»

امام در جواب سهل چیزی نگفت، اما رو به حنیفه یکی از یارانشان فرمود «تنور را روشن
کن»

سهل اندیشید «یعنی چه، منظور امام از این کار چیست؟» آن گاه با خود گفت «شاید امام
می خواهد غذایی را تدارک ببیند… بله، حتماً همین طور است!» تنور که روشن شد امام
برخاستند و از اتاق بیرون رفتند. به دنبال ایشان سهل و یارانشان هم از اتاق خارج
شدند.

سهل ایستاده بود کنار تنور و مشغول تماشای شعله های سرخ آتش بود که امام فرمود «سهل
به میان آتش برو!»

به یکباره رنگ از رخ سهل پرید؛ دست و پاهایش شروع به لرزیدن کرد و آب دهانش خشک شد.
او با زانوانی لرزان چند قدمی به عقب برداشت و در حالی که صدایش به زحمت بیرون
می آمد، گفت «ای پسر پیامبر! گناه مرا ببخش. مرا عفو کن و با آتش این تنور عذابم
مکن.»

امام

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.