پاورپوینت کامل ابن سینا جعفری ۳۲ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ابن سینا جعفری ۳۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ابن سینا جعفری ۳۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل ابن سینا جعفری ۳۲ اسلاید در PowerPoint :

۴

نام: محمدتقی، نام خانوادگی: جعفری، متولد ۱۳۰۲، تبریز

پدرش نانوا بود؛ نانوایی بی سواد اما آگاه و متدین، هرگز بی وضو دست به خمیر نان
نمی زد. محمدتقی قرآن را در کودکی پیش مادرش آموخت؛ زنی باسواد که زود از دنیا رفت.

تحصیل را از کلاس چهارم ابتدایی آغاز کرد. مدیر مدرسه این طور صلاح دیده بود. چون
او خواندن و نوشتن را پیش از آغاز دبستان، فراگرفته بود.

کشف یک پدیده

اولین بار ایت الله شهیدی بود که او را کشف کرد وقتی طلبه جوانی بود در حوزه قم.
قبل از آن حوزه تبریز و تهران را هم دیده بود. کسی نمی دانست استاد در جعفری چه
دیده بود اما هر چه بود، در سال ۱۳۲۲ با اصرار فراوان او را فرستاد نجف برای ادامه
تحصیل.

یازده سال حضور در آن حوزه و هم کلامی با استادان بزرگ و صاحب نظری چون سید
ابوالقاسم خویی، سید محسن حکیم، شیخ کاظم شیرازی، سید جمال الدین گلپایگانی و…
شکل گیری شخصیت علمی و عملی و اخذ درجه اجتهاد از شیخ کاظم شیرازی را برای او به
همراه داشت تا آن جا که دیگر، خود به عنوان یکی از مدرسان و استادان کانون علمی نجف
به شمار می رفت؛ یک استاد جوان باسواد.

وصف رخساره خورشید ز خفاش بپرس! (استاد در اسناد ساواک)

سند شماره ۱۶۹

به: ۳۱۲

از: ۶/ هـ۱

تاریخ: ۹/۱۲/۵۴

شماره: ۱۲۵۶۶/ هـ۱

موضوع: سخنرانی در حسینیه اصفهانی ها

پیرو ۱۲۴۷۹/هـ۱ ـ ۶/۱۲/۵۴

روز ۴/۱۲/۵۴ محمدتقی جعفری در حسینیه اصفهانی ها واقع در خیابان پهلوی آبادان در
دنباله سخنرانی شب قبل خود در مورد پیشرفت و تکامل انسان صحبت نمود و اضافه نمود که
انسان وقتی که به یک حد پیشرفت می رسد مغرور می شود و آن را به رسیدن به قله اورست
تشبیه نمود در صورتی که نباید چنین باشد باید این ترقی و پیشرفت را ادامه داد.

سند شماره ۱۷۵

به: ۳۱۲ و ۳۲۳

از: آبادان

تاریخ: ۱۱/۱۲/۵۵

شماره: ۲۶۳۰۸/هـ۲

تلگراف وارده

مسئولین دانشگاه جندی شاپور اهواز در نظر دارند از محمدتقی جعفری برای سخنرانی
مذهبی جهت دانشجویان از ۱۵ الی ۲۰ اسفندماه جاری دعوت بعمل آورند. مقرر فرمایید در
این زمینه نظریه ابلاغ نمایند. شاهین

محترماً باستحضار می رساند: نظر به این که نامبرده از روحانیون مطلع تهران می باشد
و به حکمت اسلامی و فلسفه تسلط وافی و کافی دارد و برخی از نقطه نظرهای فکری او
قابل بهره برداری انحرافی برای دانشجویان و افراد متعصب مذهبی است. لذا در صورت
تصویب، با سخنرانی او در دانشگاه مخالفت گردد. موکول به رای عالیست. ۱۲/۱۲/۵۵

جواب: روحانی مطلع که سابقه مضر نمی شود. اگر سابقه مضره ندارد. موافقت شود.

ثابتی ۱۲/۱۲/۵۵

سند شماره ۱۸۱

به: ۳۱۲

از: ۶/هـ۱

تاریخ: ۹/۱۲/۵۶

شماره: ۱۲۲۹۴/هـ۱

موضوع: سخنرانی محمدتقی جعفری یگانه

یادشده در حسینیه آبادان دنباله سخنرانی شب قبل خود درباره اخلاق، حکمت و علم از
نظر اسلام بحث نمود و منظورش این بود که ثابت کند علم بدون حکمت فایده ندارد و تنها
با خواندن کتب و درک نکردن مفاهیم آن فراگیری کافی نیست و مثال هایی زد و گفت که
علم بدون حکمت مانند مخزن آبی است که دارای دو انشعاب است و یکی به دریا می ریزد و
دیگری به حوضچه که قبل از ریختن به حوض از آن استفاده می شود و بعداً به استخر هم
می رود و در آنجا هم مورد استفاده قرار می گیرد ولی انشعاب دیگر بدون استفاده به
دریا می ریزد و مثال های دیگری زد. در این جلسه حدود ۶۰۰ نفر از طبقات مختلف شرکت
داشتند.

شما خودتان آقای جعفری هستید؟!

(خاطراتی پراکنده از استاد)

بخورم یا بخوانم؟!

در نجف، غیر از شهریه اندکی که از طرف ایت الله سید ابوالحسن اصفهانی پرداخت می شد،
منبع درآمد دیگری نداشت خود استاد می گوید: «با شهریه ای که ایت الله سید ابوالحسن
اصفهانی در نجف می داد، گاهی اوقات مخیر بودم بین این که غذا تهیه کنم یا کتاب
بخرم، کتاب می خریدم.»

اخراجی

با آن که شاگرد اول بود اما چون به خاطر وضع مالی بدشان نتوانسته بود لباس فرم
مدرسه تهیه کند. از مدرسه اخراج شد. به اجبار پدر درس را رها کرده و مشغول کار شد.
کمی بعد از طرف وزارت معارف اعلام کردند که مخارج تحصیل او را می دهند. اما پدر
راضی نمی شد و فکر می کرد این طوری زیر بار منت آنها خواهند رفت.

آخرِ مطالعه!

در مدرسه صدر نجف، در حجره خود مشغول مطالعه بود که متوجه سر و صدای طلاب در پشت در
حجره اش شد. داشتند در را می شکستند. کتاب را بست و با عجله در را باز کرد: «من
مشغول مطالعه هستم، چرا مزاحم من می شوید؟» همان وقت بود که با نگاه های مبهوت طلاب
متوجه دود غلیظ توی حجره اش شد. آبگوشتی که بار گذاشته بود در حال سوختن بود!

ندا

سال های زیادی را صرف نوشتن تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی کرد. یک شب، قبل از اذان صبح
بیدار شد و بعد از نافله، در حال رفتن به کتابخانه اش در طبقه بالای خانه خود بود
که صدایی شنید «محمدتقی! حواست جمع باشد که ملای رومی (مولانا) در مثنوی گاهی از
شدت هیجان، نزدیک است که به باری تعا