پاورپوینت کامل قصه های دورآباد;آب، خاک، عتیقه ۴۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل قصه های دورآباد;آب، خاک، عتیقه ۴۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل قصه های دورآباد;آب، خاک، عتیقه ۴۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل قصه های دورآباد;آب، خاک، عتیقه ۴۰ اسلاید در PowerPoint :
۳۵
با صدای داد و بیداد، مردهای دورآبادی سراسیمه از زمین ها و باغ ها به طرف آبادی دویدند. در راه به زن و بچه ها رسیدند که داشتند سراغ آنها می آمدند. جلوی همه، ماشو پسر صفدر بود. ماشو تا پدر را دید به طرفش دوید و گفت: بابا! برزو برگشته. سه تا چیز عجیب هم با خودش آورده.
قلی گفت: ما آمدیم زودتر به شما بگوییم تا نترسید.
کدخدا گفت: حالا کجا هستند؟
مه لقا گفت: توی ده.
صفدر جلو دوید: حتما آقامهندس و مهمان هایش خیلی هم خسته اند.
بقیه هم پشت سرش راه افتادند.
وسط میدان ده، برزو…
صفدر: بگو آقا مهندس!
خب، حالا، آقا مهندس و سه تا چیز عجیب ایستاده بودند. دو تا از آنها شلوارهایی پوشیده بودند تا سر زانوها، و آن یکی که سرش مثل کوهان شتر بود و لچک به سر کرده بود چیزی پوشیده بود که وقتی دستش را باز می کرد مثل خفاش می شد. یکی از آن دو نفر موهایش مثل تاج خروس بود و آن یکی دیگر ریشی بلند و سفید داشت و پیپی گوشه لبش گذاشته بود که هی بالا و پایین می پرید. هر سه هم چکمه پایشان بود.
برزو هم دست کمی از آنها نداشت.
صفدر: آقای محترم! یک حرف را چندبار به آدم می گویند؟ «برزو» اسم قبل از مهندس شدن پسرم است.
– توی شناسنامه اش که ننوشته اند آقا مهندس. اصلا من قصه می گویم یا تو. می روی توی قصه تا صدایت هم نزدم درنمی ایی.
صفدر، زیر لب چیزهایی به احتمال زیاد بد بد گفت و برگشت توی قصه.
برزو پیراهن پاره پوره به تن و از همان چکمه ها به پا، هرچهار نفر عینک دودی به چشم.
صفدر داد زد: آقا مهندس
برزو سربرگرداند و فریاد زد: اوه پاپا. صفدر سر برگرداند و به مراد که کنارش بود گفت: فکر کنم به پدر مهندس می گویند پاپا.
همدیگر را بغل گرفتند و بعد از کلی ابراز احساسات برزو گفت: I,m very Happy
صفدر پرسید: چی؟
برزو گفت: معرفی می کنم پروفسور جک استاد راهنمای من، آقای جو: استاد مشاور من و خانم جولی دختر پروفسور جک و هر سه علاقه مند به طبیعت و عتیقه… اوه راستی I for get
بگویم به شما من برای تِزَم باید یک کار عملی ارائه بدهم…
همه دورآبادی ها خندیدند. صفدر سرخ شد.
… به همین دلیل به همراه استادم به اینجا آمدیم تا با ارائه فرهنگ بکر دورآباد نمره بگیرم.
صفدر گفت: آقا مهندس! تِز یعنی چه!
باز دورآبادی ها خندیدند. قربان گفت: خب معلومه یعنی چه
سه غریبه در گوش هم پچ پچ کردند. برزو کمی فکر کرد و گفت: تِز یعنی… یعنی… آها… یافتم… یعنی پایان نامه.
صفدر، نفس توی سینه اش را پر صدا بیرون داد و گفت: خیالم را راحت کردی.
این دفعه سه غریبه با نشان دادن دورآبادی ها با هم زدند زیر خنده. دورآبادی ها به هم نگاه کردند. کدخدا به صفدر گفت: اینها چه مرگشان است؟
صفدر به برزو نگاه کرد. برزو به سه غریبه.
جولی گفت «اینها چه قدر بامزه هستند. لباس های سنتی، قیافه های بومی، اداها و حرکات کلاسیک!»
جو دور خود چرخید و گفت: مثل هزار و یک شب.
پروفسور جک گفت: بسیار عالی، برزو، از همین ابتدا یک امتیاز مثبت برای تو در نظر گرفتم. نیش برزو تا بناگوش باز شد چند بار تعظیم کرد و گفت: مرسی پروفسور، تنکیو پروفسور. صفدر به دورآبادی ها نگاه کرد و سر برگرداند: خب، مشرف فرمودید. معلوم است خیلی هم خسته هستید. تشریف بیاورید کلبه ما استراحتی کنید بفرمایید. برزو و مهمان هایش راه افتادند صفدر هم پشت سر آنها.
هنوز به خانه نرسیده بودند که سر و صدایی بلند شد. خروس صفدر پریده بود جلوی جو؛ گردن کشیده بود و پرهای گردنش پف کرده بود. جولی هم دوربین دست گرفته بود و تندتند عکس می گرفت. پروفسور جک می خندید. جو رنگ به صورت نداشت. صفدر نگاهی به تاج جو کرد و گفت: چخه چخه خروس! اینها مهمان من هستند.
خروس نگاهی به صفدر کرد و دوباره به جو. صفدر گیوه اش را درآورد و به طرف خروس پرت کرد، خروس پرید آن طرف تر و غرغرکنان گفت: مهمان؟! انگار خَرَم، این جک و جانورها هم مهمان می شوند؟ به هرحال هرجا می خواهی جایشان بدهی توی لانه من جا نیست. من زن و بچه دارم.
هر پنج نفر وارد خانه صفدر شدند.
عصر، کدخدا و بقیه مردها توی میدان ده صحبت می کردند که صفدر و مهمان هایش پیش آنها آمدند. رسیده نرسیده برزو آهسته به صفدر گفت: بگو دیگر…
صفدر گفت: چه قدر عجله داری آقا مهندس! خب می گویم.
برزو گفت: عجله کن، می دانی که چه قدر برای من اهمیت دارد، برای اینده ام، مهندسی ام بگو دیگر پاپا.
کدخدا گفت: چی می خواهد برزو؟
صفدر، چین به پیشانی انداخت و گفت: آقا مهندس برای بلانسبت تِزش باید تعدادی وسایل کهنه و به درد نخور و بنجل به آنها نشان بدهد تا بهش نمره بدهند.
وسایل کهنه و به درد نخور!
چه ربطی به بلانسبت تِز دارد؟
صفدر گفت: اینها به چیزهای کهنه و بنجل می گویند عتیقه.
قربان گفت: مثل چی؟
صفدر گفت: ظروف شکسته، قالی کهنه و از این جور چیزها.
مراد گفت: خب چه ربطی به ما دارد؟
صفدر مِن و مِن کرد: آخر ما چیزمیز کهنه مهنه توی خانه نداریم.
کدخدا دستی به محاسنش کشید و گفت: باشد، و روبه دورآبادی ها گفت: هم ولایتی ها! چیزمیزهای کهنه تان را بیاورید برای برزو.
دورآبادی ها رفتند و چند لحظه بعد هر کدام چیزی در دست برگشتند: دو بشقاب شکسته، یک لنگه گیوه، آفتابه، لگن و چند چیز دیگر.
ریختند جلوی برزو و سه غریبه. آنها با تعجب به اشیاء نگاه کردند. پروفسور جک گفت: این ها چی بود برزو؟! برزو گفت: این ها چیه پاپا؟! صفدر گفت: این ها چیه کدخدا؟!
یک مشت آت و آشغال مگر خودت نگفتی؟
من گفتم کهنه و بنجل
چه فرقی…
مثل قالی، ظروف قدیمی، کتب خطی و از این جور چیزها
قربان گفت: کدخدا اگر اجازه بدهی حق صفدر و برزو و این جک وجونورها را بگذارم کف…
پروفسور گفت: پروفسور جک، لطفاً
کدخدا مدتی به پنج نفر نگاه کرد و گفت: برای این چیزهایی که گفتی چند نمره به برزو می دهند؟
صفدر به برزو نگاه کرد برزو به سه نفر، پروفسور جک پیپش را میان لب هایش بالا و پایین انداخت و فکر کرد. بعد گفت: خب، قالی با تخفیف یک نمره، ظروف نیم نمره، کتب خطی هم، چون ما برزو را خیلی دوست داشت دو نمره.
همهمه ای بین دورآبادی ها افتاد. کدخدا گفت: حالا نمی شود کمی بیش ترش کنید؟
پروفسور جک جواب داد: نه، جان شما.
یک دفعه کدخدا داد زد: مرد ناحسابی پول این چیزهایی که می خواهید حداقل بیست هزار پاپاسی است با
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 