پاورپوینت کامل کمی انگشت نما بشویم ۱۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل کمی انگشت نما بشویم ۱۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل کمی انگشت نما بشویم ۱۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل کمی انگشت نما بشویم ۱۲ اسلاید در PowerPoint :
۷
نوشته بود «مسلمانان اسپانیا در نظافت شخصی و پاکیزگی لباس و منازل خود پاکیزه ترین مردم جهان بودند؛ طوری که ممکن بود یک نفر از طبقات ضعیف اقتصادی، با پول ناهار خود، صابون بخرد و ناهار نخوردن را ترجیح دهد بر بیرون رفتن با لباس های کثیف.۱
به همین دلیل وقتی مسیحیان، اسپانیا را فتح کردند و دستور قتل عام تمام مسلمانان صادر شد، یکی از نشانه هایی که باعث می شد دادگاه تفتیش عقاید، مسلمانان را شناسایی کند، پاکیزگی و نظافت بود؛ زیرا مسلمانان پاکیزه، در میان مسیحیان کثیف و آلوده، انگشت نما بودند.»۲
*
می گفت: با هزار امید و آرزو به ایران آمدم. نمی دانید چه تصویری از ایران در افکار مسلمانان آن سوی مرزهاست. بعضی حتی فکر می کنند در کشوری که اسلام حکومت می کند، قتل و سرقت و بزهکاری وجود ندارد. اطرافیان ما، تصویری از یک «آرمان شهر» با تمام زیبایی های خیره کننده اش در ذهنشان کشیده اند و نام «ایران» را بزرگ و خوانا رویش نوشته اند!
برای همین بود که با هزار امید و آرزو به ایران آمدم. آمدم تا تجارتی را که تصمیم به انجامش داشتم، در آرمان شهر آرزوهایم آغاز کنم.
اما افسوس! اعتماد رؤیایی ام به مردم این سرزمین شیعی، مثل بادبادک سرگردانی که در هجوم باد، نخش پاره شده باشد، به باد رفت! اکنون ماه هاست که در رفت و آمدم و مرزها را می روم و می ایم تا دست کم سرمایه ام را از این ایرانی به ظاهر همکار، پس بگیرم و هنوز جز خستگی و درماندگی و غربت، حاصلی نداشته ام!
*
می گفت: تازه به ایران آمده بودیم؛ جایی را نمی شناختیم. با زبان ایما و اشاره، آدرسی را که داشتیم به مردی نشان دادیم؛ ما را سوار کرد و مبلغ سرسام آوری از ما گرفت تا ما را به نشانی مورد نظر برساند. وقتی پیاده شدیم، دیدیم ما را بیهوده در خیابان گردانده و چند قدمی بالاتر از مکان اول پیاده کرد
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 